نعیم

معنی کلمه نعیم در لغت نامه دهخدا

نعیم. [ ن َ ] ( ع اِ )نعمت و ناز. ( ترجمان علامه جرجانی ص 100 ). ناز. ( زمخشری ) ( مهذب الاسماء ). آسایش. ( مهذب الاسماء ). نعمت و نیکی و دسترس و مال و ناز. ( غیاث اللغات ). فراخی مال. نعمت. تن آسانی. ( منتهی الارب ). خفض و دعة و مال و خوشی عیش و نعمت فراوان. ( از متن اللغة ) :
شادمان باد همه ساله و با ناز و نعیم
دشمن و حاسد او مانده به تیمار و ندم.فرخی.از آن چندان نعیم این جهانی
که ماند از آل ساسان وآل سامان.مجلدی.پرهیز کن از کسی که نشناسد
دنیا و نعیم بی قرارش را.ناصرخسرو.از ملک دنیا به نعیم آخرت پیوست. ( کلیله و دمنه ).
بیوفتادم از پای و کار رفت از دست
ز کامرانی ماندم جدا و ناز و نعیم.سوزنی.تا از جمال مهد تو شروان جمال یافت
قحطش همه نعیم و نیازش تنعم است.خاقانی.نعیم خطه شیراز ولعبتان بهشتی
ز هر دریچه نگه کن که حور بینی و عین را.سعدی.با تویاران همه در ناز و نعیم
من گنه کارم از آن می سوزم.سعدی.سرای دولت باقی نعیم آخرت است
زمین سخت نگه کن چو می نهی بنیاد.سعدی.حافظ دگرچه می طلبی از نعیم دهر
می می خوری و طره دلدار می کشی.حافظ. || دهش. عطیه. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) :
نعیم دوست تو بی زوال است
شراب نعمت تو بی خمار است.مسعودسعد.- نعیم اﷲ ؛ دهش و عطیه او تعالی. ( منتهی الارب ). عطیه بسیار و فراوان خدا. ( از متن اللغة ).
|| نامی است از نام های بهشت. ( یادداشت مؤلف از تفسیرابوالفتوح ج 2 ص 189 چ 1 تهران ). بهشت. ( آنندراج ) :
مسکن و مستقر خواجه نعیم دگر است
یک دو سال است که من دور بماندم ز نعیم.فرخی.ای سرای تو نعیم دگر و زائر تو
سال و مه بی غم و دلشاد نشسته به نعیم.فرخی.یکی را نعیمی یکی را جحیمی. ( تاریخ بیهقی ص 384 ).
دیدی اندر صفای خود کونین
شد دلت فارغ از جحیم و نعیم.ناصرخسرو.- اهل نعیم ؛ بهشتی. اهل بهشت :
امشب آن نیست که در خواب رود چشم ندیم
خواب در روضه رضوان نکند اهل نعیم.سعدی.- بهشت نعیم :

معنی کلمه نعیم در فرهنگ معین

(نَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - فراوانی نعمت و مال . ۲ - سرور، خوشی و خوشگذرانی .

معنی کلمه نعیم در فرهنگ عمید

۱. نعمت، مال.
۲. (صفت ) پرنعمت.
۳. (اسم ) از نام های بهشت.

معنی کلمه نعیم در فرهنگ فارسی

نعمت، مال، خوشی وخوشگذرانی
۱ - ( اسم ) وسیله خوشی و شادکامی در زندگانی نعمت : هرگاه که متقی در کارهای این جهان فانی و نعیم گذرنده تاملی کند... ۲ - مال خواسته . ۳ - خوشگذرانی . ۴ - ( صفت ) نرم و صاف و نازک و لطیف : چون بزمین آمد اگر دست نرم و نعیم بدو رسد یا نسیم خوش خنک برو گذرد درد آن برابر پوست باز کردن باشد در حق بزرگان . ۵ - ( صفت ) پر نعمت : بهشت ( جنات ) نعیم .
محمد نعیم پنجایی از پارسی گویان هندوستان است ٠

معنی کلمه نعیم در فرهنگ اسم ها

اسم: نعیم (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: naeim) (فارسی: نَعيم) (انگلیسی: naeim)
معنی: نعمت، نرم و لطیف، از نامهای بهشت، پرنعمت ( بهشت )، نرم، لطیف، ( اَعلام ) نام چندین تن از افراد مشهور در تاریخ از جمله صحابه

معنی کلمه نعیم در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی نَعِیمٍ: نعمت بسیار - پر نعمت(نعمت :هر چیز سازگار با طبع و مفید و لذت بخش)
ریشه کلمه:
نعم (۱۴۴ بار)
«نَعِیْم» که از مادّه «نعمت» است، معنای گسترده ای دارد که همه انواع نعمت های مادی و معنوی را شامل می شود، حتی نعمت هایی که برای ما محبوسان زندان تن در این دنیا قابل درک نیست «راغب» در «مفردات» می گوید: «نَعِیْم» به معنای «نعمت بسیار» است (النَّعِیْمُ النِّعْمَةُ الْکَثِیْرَةُ).
«نَعِیم» در سوره «انفطار» به معنای بهشت جاودانی است و این که به صورت «نکره» ذکر شده، برای بیان اهمیت، گستردگی و عظمت این نعمت است که هیچ کس جز خدا وسعت و عظمت آن را به درستی نمی داند، و انتخاب «نَعِیم» که صفت مشبّهه است در اینجا تأکیدی است بر بقاء و استمرار این نعمت; زیرا این مفهوم معمولاً در صفت مشبّهه نهفته شده است.
[ویکی فقه] نعیم (قرآن). از ویژگیها و نامهای بهشت، نعیم است.
نعیم، از ویژگیها و نامهای بهشت است.
← باغهای پرنعمت
۱. ↑ مائده/سوره۵، آیه۶۵.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «نعیم».
...

معنی کلمه نعیم در ویکی واژه

در زبان عربی
فراوانی نعمت و مال.
سرور، خوشی و خوشگذرانی.
دلنشین،دل‌آرام
دلپذیر

جملاتی از کاربرد کلمه نعیم

معاشر المسلمین! این سرای فانی منزل‌گاه است و گذرگاه! نگرید تا دل در آن نبندید، و آرام‌گاه نسازید، برید مرگ را بجان و دل استقبال کنید، و حیات آن جهانی و نعیم جاودانی طلب کنید، وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ. تو امروز بچشم بیداری در کار و حال خود ننگری! و ساز رفتن بدست نیاری؟ تا آن ساعت که آب حسرت و دریغ گرد دیدت در آید! و غبار مرگ بر عذار مشکینت نشیند! و آن روی ارغوانی زعفرانی شود!
سیده الهام حسینی معروف به الهام حسینی (زاده ۲۵ شهریور ۱۳۶۷ در دورود)، وزنه‌بردار زن تیم ملی ایران است. وی نخستین مدال‌آور تاریخ وزنه‌برداری زنان ایران در مسابقات بین‌المللی است که در مسابقات جام نعیم سلیمان‌اوغلو در سال ۱۳۹۸ مدال برنز با مجموع ۱۹۸=۱۱۰+۸۸ دسته ۷۶ کیلوگرم را به‌دست‌آورد.
«أَ ذلِکَ خَیْرٌ نُزُلًا» یعنی اذلک الّذی ذکرت من نعیم اهل الجنّة خیر نزلا «أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ» الّتی هی نزل اهل النّار. الزّقوم ثمرة شجرة خبیثة مرّة منتنة کریهة الطّعم یکره اهل النّار علی تناوله فهم یتزقمونه علی اشدّ کراهیّة و منه قولهم: تزقّم الطّعام، اذا تناوله علی کره و مشقّة. روی انّ ابن الزبعری قال لصنادید قریش: انّ محمّدا یخوّفنا بالزّقوم و انّ الزّقوم بلسان بربرة و افریقیّة الزید و التمر. و روی انّ ابا جهل لمّا سمع ذکر الزّقوم الّذی نزل به القرآن جمع زبدا و عسلا و جعل یقول للجاریة: زقمینا فان محمّدا یتهدّدنا بالزّقوم حتّی نتزقم یستهزئ فانزل اللَّه صفة الزّقوم.
پس همچنین نفوس انسانیه بعضی چندان زنگ شهوات و چرک عالم طبیعت بر آن نشسته که جوهر آن فاسد شده و دیگر قابل اصلاح نیست و این نفس، أبدا الآباد از لقای پروردگار به مشاهده نعیم دار القرار محجوب، و در درکات عذاب مخلد می ماند و بعضی دیگر اگر چه زنگ گرفته و لیکن به این حد نرسیده و جوهر آن فاسد نشده و قابل صفا و تطهیر هست و چون از برای غرق شهوات و کثافات جسمانیه عرض عریضی است لهذا از برای این قسم از نفوس، درجات و مراتب بی حد است و این نفوس، محتاج به تطهیر و پاک ساختن هستند تا قابلیت و استعداد مشاهده و لقاء هم رسانند و پاک شدن آنها به نوعی از عقوبت و عذاب اخرویه خواهد شد و مراتب عقوبت نیز چون درجات نفوس، بی حد و نهایت است، اول آنها سکرات مرگ است و آخر سوختن به آتش جهنم، و در میان این دو گرفتاریهای عالم برزخ و انواع أهوال و شداید عرصه قیامت است.
قریش پرسیدند: از کاروان قریش خبر ده. محمد گفت آن‌ها را در «تنعیم» (ابتدای حرم است) دیدم و شتر خاکستری رنگی در پیشاپیش آن‌ها حرکت می‌کرد، و کجاوه‌ای روی آن گذارده بودند و اکنون وارد شهر مکه می‌شوند. قریش که از صدق خبر ایشان نگران و سخت عصبانی شده بودند، گفتند اکنون صدق و کذب گفتار تو بر ما روشن می‌شود. چیزی نگذشت که کاروان وارد شهر شد و «ابوسفیان» و مسافران جزئیات گزارش‌های محمد را تصدیق کردند.
موافقان تو بادند جفت ناز و نعیم مخالفان تو بادند جفت آوخ و آه
شهپر طاوس را آخر مگس ران می کنند ما به بی بال و پری زآرایش پر قانعیم
«إِنَّما کانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ إِذا دُعُوا إِلَی اللَّهِ» ای الی کتاب اللَّه و رسوله، «لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ» ای لیحکم النبی بینهم بحکم اللَّه الّذی امر به فی القرآن، «أَنْ یَقُولُوا سَمِعْنا» قول النبی، «وَ أَطَعْنا» امره، هذا لیس علی طریق الخبر لکنّه تعلیم اداب الشرع، و علی معنی انّ المؤمنین کذا ینبغی ان یکونوا، و قول منصوب علی انّه خبر کان و اسمه فی قوله: «أَنْ یَقُولُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا». «وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» الفائزون الباقون فی النعیم المقیم.
نعیم تو جهان نو بنا کردست، کندر وی صفت گردد همی عاجز، خرد گردد همی حیران
نعیم جنت و عیش جهان کمست بهم من از توهم آن دارم و هم این دارم
کس نخورده است نعمتی زنعیم در تک نار و شعله ‌ های جحیم
ای که صبرت نیست از ناز و نعیم صبر چون داری از الله کریم