نعی. [ ن َع ْی ْ ] ( ع اِ ) خبر مرگ. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء )( مهذب الاسماء ). نَعی . ( منتهی الارب ). || ( مص ) خبر مرگ مرده را به کسی دادن. خبر مرگ کسی دادن. ( از منتهی الارب ). خبر مرگ کسی دادن. ( از زوزنی ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). نَعی . نُعیان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( متن اللغة ). || آشکار کردن گناهان کسی را. ( از منتهی الارب ) ( از متن اللغة ). بازنمودن و ظاهر ساختن گناهان کسی را بر او. ( از اقرب الموارد ). بدی های کسی را فاش گفتن. فاش کردن سیآت کسی. نَعی . نُعیان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( متن اللغة ). || فراخواندن قوم را برای دفن مرده ای. ( از اقرب الموارد ). نعی. [ ن َ عی ی ] ( ع اِ ) خبر مرگ. نَعْی ْ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رجوع به نَعْی ْ شود. || ( ص ) خبر مرگ آرنده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). ناعی. ( اقرب الموارد ). خبر مرگ دهنده. || خبر مرگ داده شده. ( ناظم الاطباء ). || ( مص ) نَعْی ْ. نُعیان. رجوع به نَعْی ْ شود.
معنی کلمه نعی در فرهنگ معین
(نَ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) خبر مرگ کسی را دادن . ۲ - (اِ. ) خبر مرگ .
معنی کلمه نعی در فرهنگ عمید
خبر مرگ.
معنی کلمه نعی در فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) خبر مرگ کسی را دادن . ۲ - خبر مرگ : سرد مهرا روز . که این نعی جان سوز بدو رسید و فرونایستاد .
معنی کلمه نعی در ویکی واژه
خبر مرگ کسی را دادن. خبر مرگ.
جملاتی از کاربرد کلمه نعی
علمای بسیاری از محضر علمی او بهرهمند شدهاند، مانند: علیاصغر امیری، مهدی هادوی تهرانی، محمدمهدی شبزندهدار، علی نظریمنفرد، غلامعلی نعیمآبادی، علیاکبر ناطقنوری، هادی مروی، احمد مروی، محسن قرايتی، محسن قمی، صمدی آملی، محمدباقر محمدی لائینی، ناصر رفیعی و ... .
بگذرانم ز صراط و برهانم ز عذابت در بهشت آرم و بر خوان نعیمت بنشانم
ولا تکونوا کالذین نسوا الله فانسیهم أَنفسهم اولئک هم الفاسقون، برون شدند یعنی بیگانگانند، رقم بیگانگی بر ایشان کشند اثبات آشنایی تو را قبضدها تتبین الأشیاء. مراد از این سخن آن است که کافران از دایرۀ انتباه بیرونند، طاعت و معصیت تفاوتی نکند ایشان را، تو که در حرم امن امانی عزت خود نگاه دار و حرمت خود به جای آر، که با چنین منقبت و حرمت که تو را دادند به دیگری نمانی، لا یستوی أصحاب النار و أصحاب الجنة، اهل بهشت و دوزخ برابر نباشند، اسفل السافلین چه ماند به اعلی علیین؟ نعیم مقیم کی بود چون عذاب الیم؟ محنت ایشان که در خازنان دوزخ همینالند که ادعوا ربکم یخفف عنا یوما من العذاب، به دولت آنان چه ماند که والملائکة یدخلون علیهم من کل باب سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدّار؟
«چیزی که همیشه برای من جذاب بوده، لحظهای است که زبان متوقف میشود. و چه مانعی میتواند جریان آن را متوقف کند؟ فقط یکی، مرگ. فعل انسان قبل از آن متوقف میشود، و این همه است. قبل از مرگ است که هنر واقعی ظهور میکند. در سکوت… و سپس همه چیز دوباره شروع میشود، بله، و زبان تبدیل به ادبیات میشود.»
بدو گفتم آری چنین است و برکس نماند نعیم جهان جاودانی
از جاه او حدیقهٔ حق گشته پر نعیم وز فر او صحیفهٔ دین گشته پر نگار
گرفتم اینکه نعیم جهان بکام من است روان بکاهم تا چند و تن بیفزایم
بامداد روز ۲۴ خرداد ۱۳۸۹ دفتر صانعی در قم با حمله گروهی لباس شخصی در حضور مأموران نیروی انتظامی مواجه شد و خسارات زیادی به آن وارد و بر روی دیوارهای محل، شعارهایی علیه وی نوشته شد. بهانه این حمله حضور مهدی کروبی رئیس سابق مجلس ایران در دفتر وی بود. تصاویری که وبگاه رسمی صانعی پس از این حادثه منتشر کرد نشان میداد که همهچیز حتی پنکه سقفی دفتر نیز نابود شدهاست.
نی ز فردوسش نشاط و نی نعیم نی ز دوزخ باک او را نی جحیم
کهنسالان نقل کردهاند که ایشان پاسخ میدهد:اگر این درب قابل استفاده نیست، فروش آن مانعی ندارد و باید پول آن را خرج تعمیر و مرمت زیارتگاه شاهزاده ابوالفتوح کنید..
ز بس بر ذره ها لطفش قرین است نعیما آفتاب این دیار است
حضور عشق جنّات نعیمست در اینجاگه چه جاس ترس و بیمَست
ای که ز نظاره حسن بتان مانعی چشم تو گر بسته اند رو که دو گوشم کر است
و روی انّ النّبی (ص) قرأ: أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ علی المنبر یوما فقال له رجل عن ایّ نعیم نسأل و انّما نأکل فی انصاف بطوننا و نلبس الصّوف کالضّان و سیوفنا علی عواتقنا؟ فقال (ص): «انّها ستکون».