نعناع
معنی کلمه نعناع در فرهنگ معین
معنی کلمه نعناع در فرهنگ عمید
معنی کلمه نعناع در فرهنگ فارسی
معنی کلمه نعناع در فرهنگ اسم ها
معنی: نعنا، گیاهی کاشتنی و خوشبو
معنی کلمه نعناع در دانشنامه آزاد فارسی
نَعْناع (mint)
گیاهی علفی و معطر، از لبدیسان (نعناعیان)، متعلق به جنس نعناع Mentha. این گیاه در مناطق معتدل به فراوانی یافت می شود. دارای ساقه های چهارگوش، ریشه های خزنده، و سنبله هایی با گل های معمولاً صورتی یا متمایل به ارغوانی اند. نعناع باغی و نعناع جزو این تیره اند. گیاهان جنس نعناع دارای اسانس مانتولاند و از قدیم آن ها را مقوی معده و ضد اسپاسم دانسته اند و به صورت عرق نعناع یا جوشانده مصرف می کنند. تقریباً بیشتر گونه های نعناع خوراکی اند. از این جنس پنج گونه و چندین جور در ایران می روید.
معنی کلمه نعناع در ویکی واژه
گیاهی است از تیره دو لپهایهای پیوسته گلبرگ که سردسته تیره نعناعیان میباشد و جز سبزیهای خوراکی است. این گیاه همه آثار نیرودهنده و بادشکن و خلطآور را داراست.
~ داغِ چیزی را زیاد کردن: چیزی را زیاد بزرگ و مهم جلوه دادن.
جملاتی از کاربرد کلمه نعناع
آش آذربایجان یک نوع از انواع آشهای اصیل ایرانی و همانطور که از اسمش پیدا است متعلق به آذربایجان است که در طبخ آن از لپه، بلغور، سبزی (شوید، تره، پیازچه، نعناع، مرزه، ریحان) استفاده میشود.[نیازمند منبع]
اسانس اسطوخودوس، مرکب از نوعی ستن (با بوی کامفر و نعناع) سینئول، الکل و لینالول است.
بعد از پخته شدن گوشت آن را با گوشتکوب خوب بکوبید تا له شود و مجدداً آن را به آش که حبوبات، نمک و فلفل، برنج و سبزی خرد شده را هم به آن اضافه کردهاید، بیفزایید و مرتّب بهم بزنید تا آش ته نگیرد و جا بیفتد. پس از آماده شدن آش، آن را در ظرف بزرگی کشیده و روی آن را با نعناع داغ و پیاز داغ تزئین کنید.