نسبیت

معنی کلمه نسبیت در لغت نامه دهخدا

نسبیت. [ ن ِبی ی َ ] ( ع مص جعلی ، اِمص ) نسبیّة. نِسْبی بودن. رجوع به فرهنگ فارسی معین و دایرةالمعارف فارسی شود.
نسبیة. [ ن ِ بی ی َ] ( ع مص جعلی ، اِمص ) نسبیّت. رجوع به نسبیّت شود.

معنی کلمه نسبیت در فرهنگ معین

(نِ یَّ )(مص جع . )۱ - نسبی بودن . ۲ - نام فرضیه ا ی است که انشتین آن را معرفی کرد. در این فرضیه به جای فاصلة بین اشیاء فاصلة بین حوادث در نظر گرفته می شود و زمان و فضا با هم در آن دخیل هستند. این دستگاه متکی به روابط ریاضی است نه به اشیاء و از نظر ریاضی

معنی کلمه نسبیت در فرهنگ عمید

نسبی بودن.

معنی کلمه نسبیت در فرهنگ فارسی

۱ - نسبی بودن۲ - یافرضیه نسبی فرضیه ایست که اینشتین آنرامعرفی کرده .درین فرضیه بجای فاصله بین اشیافاصله بین حوادث درنظرگرفته میشودوزمان وفضاباهم در آن دخیل هستند.این دستگاه متکی بروابط ریاضی است نه به اشیاوازنظرریاضی قابل تاییدمیباشد.توضیح نیوتن بدون وارسی دقیق نظریه قدیمی زمان ومکان مطلق را قبول کرده بودوعقیده داشت که جهان درزمان مطلق مستقل از پدیدارهایی که در آن رخ میدهدونیزدرمکان مطلق غیرقابل تغیریعنی فضای سه بعدی هندسه اقلیدس - که مستقل است ازاشیایی که در آن جای دارد- قرارگرفته است نیوتن معتقد بمفهوم مطلق ثالثی هم بودبدین نحوکه مقدار ماده راتغییرناپذیرمیدانست اعم ازاینکه آن درحالت سکون باشدیادرحال حرکت[اینشتین] بکلی منکرمطلقیتاین مفاهیم سهگانه است و آنهارانسبی واضافیمیداند.بر حسب این نظریه:اولا- زمان مطلق وقرارگرفت بالنتیجه مقارنه زمانی مطلق وجودندارد وزمان دردودستگاهی که بایکدیگرارتباطی نداشته باشد یکی نیست زیرادوامری که دریک دستگاه مثلادرزمین دریک زمان روی می دهدو یک ناظرکه درکره زمین جای داردمقارنه آنها رابوسیله علایم بصری یاالکتریکی درمی یابد برای کسی که دردستگاه متحرک دیگری است و نسبت بزمین تغییرمکان می دهدازحیث زمان مقارن نیست .مثلافرض کنیم که درشکل مقابل ناظر نسبت به دوواقعه و که درزمین رخ میدهد درزمین دورمسافت مساوی نسبت به آن دو واقعه قرارگرفته باشدووقوع این واقعه راتوسط علایم بصری یاالکتریکیی که از آن دو برمی خیزد وبایکدیگرمنطبق می شود درمی یابد البته این دو واقعه رازمانامقارن می داندامابرایمشاهده کننده که درکره متحرک دیگری قراردارد وقتی این دوواقعه مقارن خواهدبودکهدرست در روی خط عمودی که از اخراج شده باشدقرار گیردلکن اگرباکره ای که در آن است نسبت به کره زمین تغییرمحل یافت یعنی مثلادر دیگراین دوواقعه متقارن نخواهدبودزیرا که چون مسافت میان و بیش ازمسافت بین و است نوریاعلامت الکتریکی نمی تواند این دومسافت مختلف رادرمدت مساوی طی کندباین ترتیب آنچه برای یک تن مقارن است ممکن است برای دیگری مقارن نباشد. ازاینجانتیجه می گیریم که مقارنه زمانی و بالتبع زمان ازاموراضافی ونسبی است . ثانیا- مکان هم مطلق ومستقل از آنچه در آن جای داردنیست بلکه تابع ماده ایست که در آنست وجهان درفضایی که اقلیدس وصف کرده است واقع نیست بلکه درفضایی کروی قرار گرفته است .ثالثا- جرم مطلق هم وجودندارد وجرم یک جسم بستگی داردبسرعت سیروحالت درونی ودرجه حرارت آن وبرحسب تغیر آنها می کند.باین نحوعلم مکانیک قدیمی درباره اجسامی که سرعت آنهاازسرعت حرکت ستارگان بیشترباشد صادق وقابل اعمال نیست . بنابراین دیگرقوه ای مانندجاذبه عمومی موجب گردش زمین بدور آفتاب نیست بلکه انحنائ فضاعلت آنست وجذابیت خاصیت هندسی جهان است بدین وجه حرکات دوری ستارگان وانحراف اشعه نورانیی که از ستارگان نزدیک بخورشیدصادرمیشود بوسیلهانحنائ فضا تبیین می گردد.درجهان منحنی خط منحنیی که مسیرسیارات است کوتاه ترین فاصله است یعنی برخلاف آنچه درهندسه اقلیدس دیده ایم - که اقصرفاصله بین دونقطه خط مستقیم است - دراین هندسه اقصرفاصله میان دونقطه خط منحنی است .اینشتین ازمطالعات خودباین نتیجه میرسدکه جهان هرچندنامحدود است (یعنی ازحدودمتصورتجاوزمی کند )متناهی است.دراین جهان موجودی منحنی که بسرعت نور بجنبدبعدازچندبلیون سال بنقطه ای کهاز آنجاحرکت کرده استخواهدرسید.بااین نظریه وقایعی مانندبی نظمی های حرکت عطاردرا که بانظریه نیوتن تطبیق نمی شد.می توان تبیین کرد.علاوه برین درعکسهایی که هنگام کسوف کلی خورشیداز آسمان برداشته اندبخوبی دیده می شودکه اشعه نورانیی که ازستارگان برخاسته است درمجاورت خورشیدانحراف می پذیردواین آزمایش صحت نظریه اینشتین را تاییدمی کند.

معنی کلمه نسبیت در دانشنامه آزاد فارسی

نِسبیّت (relativity)
نِسبیّت
نِسبیّت
نِسبیّت
در فیزیک، نظریه ای حاکی از نسبی بودن و مطلق نبودن کمیت هایی مانند جرم، زمان، طول فضایی، و روابط میان آن ها. فیزیک دان آلمانی تبار امریکایی، آلبرت اینشتین، آن را در دو بخش عرضه کرد.نظریۀ نسبیت خاص (۱۹۰۵). اینشتین براساس دو فرضیه به نتایجی دست یافت که کاملاً دور از انتظار بودند. آن دو فرضیه عبارت اند از (۱) همۀ قانون های طبیعت از دیدگاه همۀ ناظرانی که حرکت یکنواخت دارند یکسان است و (۲) سرعت نور مستقل از حرکت منبع نور و ناظر است. بر این اساس، لازم است مفاهیمی مانند جرم، طول، و زمان، که به صورت شهودی برای ما شناخته شده اند، اصلاح شوند.براساس نظریۀ نسبیت خاص،جسمی که با سرعت زیاد از برابر ناظری عبور می کند، از دید او هم کوتاه تر و هم پرجرم تر از حالتی است که نسبت به او ساکن باشد. به همین ترتیب، ساعتی که با سرعت زیاد از برابر ناظر عبور کند نیز کندتر از ساعتی کار می کند که نسبت به او ساکن باشد. این گونه پیش بینی ها از آن نظر در تجربیات روزانه دور از ذهن اند که تغییرات مورد انتظار، در سرعت های کمتر از ۱۵۰۰ کیلومتر در ثانیه کاملاً قابل چشم پوشی اند و فقط در سرعت های نزدیک به سرعت نور است که درخور توجه می شوند.
نظریۀ نسبیت عام (۱۹۱۵). خواص هندسی فضا ـ زمان، براثر حضور جسمی که جرم داشته باشد، به صورت موضعی تغییر می کند. مدار هر سیاره ای به دور خورشید، به گونه ای که در فضای سه بعدی دیده می شود، از مسیر طبیعی اش در فضا ـ زمانِ تغییر شکل یافته حاصل می شود. در حرکت حضیض خورشیدیِ مدار سیارۀ عُطارِد با رفتار ویژه ای روبه رو می شویم که با نظریۀ نیوتون توضیح پذیر نیست، ولی با نظریۀ نسبیت عام اینشتین می شود آن را توصیف کرد. بنابراین نظریۀ جدید، پرتوهای نور هنگام عبور از کنار اجسامی که جرم زیادی دارند، خمیده می شوند. خمیدگی پیش بینی شده در نور ستاره ها را در خلال خورشید گرفتگی ۱۹۱۹ مشاهده و اندازه گیری کردند. سومین دلیل تأیید نسبیت عام در انتقال به سرخ طیف های خورشید، به ویژه در انتقال به سرخ طیف ستاره های کوتولۀ سفیدی مشاهده شد که چگالی بالایی دارند، از آن جمله است همدم شِعرایِ یمانی. اینشتین نشان داد که رعایت فرضیه های (۱) و (۲)، که در بالا بیان شدند، مستلزم تغییراتی در اصول دینامیک نیوتونی است. معروف ترین نتیجه ای که از دینامیک جدید به دست آمد، هم ارزی بین جرم(m) و انرژی(E) است که به صورتE = mc۲ بیان می شود که در آن، cسرعت سیر نور در خلأ است. در مکانیک نسبیتی، به جای پایستگی جرم مفهوم جدید پایستگی «جرم ـ انرژی» مطرح شده است. نسبیت عام در کیهان شناسی و اخترفیزیک نوین نقش محوری دارد. با استفاده از این نظریه می توان وجود سیاه چاله ها را پیش بینی کرد. نظریۀ نسبیت عام از این گمان ساده الهام گرفته شد که تمایز بین اثرات گرانش و شتاب در نواحی کوچک امکان پذیر نیست. مثلاً وقتی در آسانسوری به طرف بالا شتاب داده می شویم، سنگینی بیشتری را حس می کنیم. این گمان ساده، در شکل ریاضی به ساختاری پیچیده تبدیل می شود. با این همه، نظریۀ نسبیت خاص به این پیچیدگی نیست و هر غیرمتخصصی می تواند به مفهوم فرمولE = mc۲ و حتی مفاهیم فراتر از آن نیز پی ببرد. یکی از مسایل معروف نسبیت «باطل نمای دوقلو» است: اگر یکی از دوقلوها، O'، در سفینه ای فضایی و با سرعت بسیار به سفری فضایی برود و پس از چند سال با همان سرعت برگردد و به دوقلوی دیگر، O، که در خانه اش مانده بود برسد، باتوجه به این که ساعت دوقلوی مسافر کُندتر کار می کند، نسبت به دوقلوی در خانه مانده سن کمتری خواهد داشت. اگر سرعتO' را در رفت و برگشت معادلV=۰.۹۹۵ c بگیریم، به ازای هر ده سال که به سنOاضافه می شود فقط یک سال به سن مسافرO' افزوده خواهد شد. این نتیجه گیری بسیار محل مناقشه است، زیرا ظاهراً تقارنی را که باید بین O وO' برقرار باشد نقض می کند. اما به سبب آنچه در زیر می آید بین این دو چنین تقارنی برقرار نیست. دوقلوی O در حالت بی شتاب مانده است، در حالی که دوقلوی O' سه تغییر سرعت بسیار شدید را تحمل کرده است. مشاهدۀ کندشدن واپاشی مزون هایی که با سرعت بسیار زیاد در حرکت اند، وجود این اثر را به طرز انکارناپذیری نشان می دهد. این اثر به اتساع زمان معروف است.

معنی کلمه نسبیت در ویکی واژه

نسبی بودن.
نام فرضیه ا ی است که انشتین آن را معرفی کرد. در این فرضیه به جای فاصلة بین اشیاء فاصلة بین حوادث در نظر گرفته می‌شود و زمان و فضا با هم در آن دخیل هستند. این دستگاه متکی به روابط ریاضی است نه به اشیاء و از نظر ریاضی قابل تأیید

جملاتی از کاربرد کلمه نسبیت

برای تعیین نسبیت یا میراث قومی برای سلسله‌شناسی ژنتیکی
نظریه نسبیت عام بر اساس این اصل قرار دارد و اینشتین نام نظریه نسبیت عام را از این اصل برگرفت.
اصل نسبیت پیش از مطرح شدن توسط اینشتین به عنوان یکی از اصول در نظریه‌های نسبیت٬ به شکل محدودتری بیان شده بود. گالیلئو گالیله اولین بار اشاره کرد که هیچ راهی وجود ندارد که مشخص کنیم که آیا جسمی به‌طور یکنواخت حرکت می‌کند یا ساکن است. در مکانیک نیوتنی هم که در آن شتاب به جای سرعت نقش بسیار مهمی دارد، این اصل به شکل بسیار دقیقی دربارهٔ قوانین مکانیک بیان شده بود. اما اینشتین اصل نسبیت را به برهمکنشهای الکترومغناطیسی و، با قبول فرض‌هایی، به همهٔ قوانین فیزیک تعمیم داد. این اصل برای اینشتین به صورت ابزار مهمی برای کشف شکل صحیح قوانین فیزیک درآمد.
جیمز نسبیت در نقش تونی هیوز، پدر پسربچه‌ای که در فرانسه گمشده و چکی کاریو در نقش جولین باپتیست کاراگاه پرونده بازی می‌کنند.
بوخرر بعدها نسبیت عام را در برخی مقالات خود مورد انتقاد قرار داد. با این حال، این انتقادات رد شد زیرا بوخرر فرضیه هم‌ارزی انیشتین را اشتباه تفسیر کرده بود.
مدل‌های براساس نسبیت عام، در اخترفیزیک نقش مهمی بازی می‌کنند، و موفقیت این مدل‌ها می‌تواند آزمونی برای درستی نسبیت عام نیز تلقی گردد.