نصف النهار

نصف النهار

معنی کلمه نصف النهار در لغت نامه دهخدا

نصف النهار. [ ن ِ فُن ْ ن َ ] ( ع اِ مرکب ) نیم روز. ظهر. ( یادداشت مؤلف ). || دایره نصف النهار، دایره ٔنیم روز. ( التفهیم ). دائره فرضی از قطبی به قطب دیگر. رجوع به دایره شود. || خط نصف النهار، در اسطرلاب ، خطی که قطع می کند خط استواء را بر زوایای قائمه و ابتداء آن از عروه باشد. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه نصف النهار در فرهنگ معین

(نِ فُ نَّ ) [ ع . ] ۱ - (اِمر. ) نیمروز، هنگام ظهر. ۲ - نیم دایره ای که از یک قطب شروع و به قطب دیگر ختم می شود و به وسیلة آن طول جغرافیایی هر محل مشخص می شود.

معنی کلمه نصف النهار در فرهنگ عمید

نیم دایره ای که از یک قطب شروع و به قطب دیگر ختم می شود و در همۀ کرۀ زمین مساوی هستند.

معنی کلمه نصف النهار در فرهنگ فارسی

دایره نصف النهار یکی از نه دایره عظیمه و دایره ای است فرضی که از دو قطب جنوب و شمال میگذرد و کره زمین را بدو قسمت تقسیم میکند و چون در روز آفتاب بدان خط برسد نصف النهار ( نیم روز ) است.
( وحشی بافقی . چا. امیر کبیر ۱۹۹ ). یا دایره نصف النهار . ۱- دایره عظیمه ای که از قطبین فلک وسمت الراس را صد می گذرد . کواکب همواره در منتهای صعود خود از نصف النهار می گذرند دایره ساعتی . ۲- هر یک از دوایر عظیمه ای که مانند کمر بند دور کره زمین کشیده شده و از او نقطه قطبی می گذرد . توضیح نصف النهارها در روی کره زمین بیشمارند و همه مساوی باشند . یا نصف النهار مبدا . نصف النهاریست که مبدا طول جغرافیایی قرار گرفته و همه نقاط کره زمین با آن سنجیده شود مانند : نصف النهار گرینویچ که از لندن می گذرد و مبدا طول جغرافیایی است .
نیم روز . ظهر . دایره نصف النهار : دایر. نیم روز . دائره فرضی از قطبی به قطب دیگر . یا خط نصف النهار : در اسطرلاب خطی که قطع می کند خط استوائ را بر زوایای قائمه و ابتدائ آن از عروه باشد ٠

معنی کلمه نصف النهار در فرهنگستان زبان و ادب

{meridian, celestial meridian} [نجوم رصدی و آشکارسازها] دایرۀ ساعتی که از سمت الرأس ناظر می گذرد

معنی کلمه نصف النهار در دانشنامه عمومی

نِصفُ النّـَهار یا نیمروزان دایره متناظر فرضی است که به قطب شمال و قطب جنوب می رسد و طول جغرافیایی یک نقطه را با توجه به یک پرگارهٔ نیمروزی قراردادی به عنوان مبدأ تعیین می کند. نصف النهارها دوایری فرضی هستند و از هر نقطه روی زمین یک نصف النهار می گذرد. نصف النهارها همگی برابرند و چون هیچ برتری نسبت به یکدیگر ندارند برای استفاده از آن ها باید یکی را به عنوان نیمروز مبدأ برگزید و بقیه را بر مبنای آن نام گذاری کرد. نصف النهار گرینویچ اکنون نصف النهار مبدأ ( نیم روزان نخستی ) است.
ایرانیان باستان گنگ دژ، مابین سیستان و خراسان قدیم در عرض سی و سه و نیم درجه شمالی از استوا را نصف النهار مبدأ ( نود درجه ) قرار دادند. این ناحیه را نیم روز گفته شده است و این ناحیه دقیقاً وسط چین و اروپا و همه سرزمین های مسکون شناخته شده آنروز است و از جانب شمال - جنوب نیز از این حیث در میانه می افتد. ایرج افشار تعیین مبدأ کنگ دژ را در سال ۱۷۶۷ پیش از میلاد، توسط زرتشت می داند. آغاز آبادانی ( ربع مسکون ) جزایر خالدات ( جزایر قناری در غرب آفریقا ) و مرز شرقی آن ماچین ( ژاپن ) و میانه آن نیمروز ( کنگ دژ ) دانسته شده است. نصف النهار مبدأ را جزایر خالدات ( یا ساحل غربی آفریقا ) یا کنگ دژ بوده است. بعضی نیز بقعه مکه را برای مبدأ نصف النهار در نظر گرفته اند.
حسن حسن زاده آملی در اثر خود بنام «دروس هیئت و دیگر رشته های ریاضی» دربارهٔ مبدأ طول ارض آورده است ( با اندکی تلخیص و تعدیل ) :
ابوسهل بیژن بن رستم کوهی ریاضی دان و ستاره شناس سدهٔ دهم کتابی دربارهٔ نواقص مسائل ارشمیدس نوشت و اقدام به محاسبه نصف النهار نمود. [ نیازمند منبع]
در دوره ای از شکوفایی علمی اسلام در راستای مطالعات نجوم اسلامی، نصف النهار مکه ( کعبه ) نیز به عنوان نصف النهار مبدأ قلمداد می شده است. [ نیازمند منبع]
اروپاییان تا آخر سده هفدهم میلادی، جزایر خالدات و سپس پاریس را مبدأ نصف النهارها قرار دادند.
در سال ۱۸۸۴، در یک توافق بین المللی تصمیم گرفته شد که نصف النهاری که از گرینویچ می گذرد، نصف النهار مبدأ ( نصف النهار صفر ) به شمار آید؛ و با انتخاب نصف النهار مبدأ بقیهٔ نصف النهارها بر اساس محل شان نسبت به نصف النهار مبدأ به نصف النهار شرقی و غربی تقسیم شدند.

معنی کلمه نصف النهار در دانشنامه آزاد فارسی

نِصفُ النّهار (meridian)
نِصفُ النّهار
نصف دایرۀ عظیمه کرۀ زمین. این خط از هر دو قطب زمین و بنابراین از همۀ نقاطی با طول جغرافیایی برابر می گذرد. طول جغرافیایی را معمولاً از نصف النهار گرینویچ اندازه گیری می کنند. نصف النهار نجومی دایرۀ عظیمه ای است که از قطب های سماوی و سمت الرأس می گذرد.

معنی کلمه نصف النهار در ویکی واژه

نیمروز، هنگام ظهر.
نیم دایره‌ای که از یک قطب شروع و به قطب دیگر ختم می‌شود و به وسیلة آن طول جغرافیایی هر محل مشخص می‌شود.

جملاتی از کاربرد کلمه نصف النهار

نعمت خورشید و جودت را همایون مطلعی آورم چون مطلع خورشید در نصف النهار
او کتابی دربارهٔ نواقص مسائل ارشمیدس نوشت و اولین بار اقدام به محاسبه نصف النهار نمود. وی مخترع پرگار تام می‌باشد
روز و شب روی تو بزم آرای عالم مثل مه چون قمر در چارده چون شمس در نصف النهار
تاکه بینند اهل عالم نوبت نصف النهار صدر ایوان فلک مهر جهان آرا گرفت
ولایت ارزگان در مرکز افغانستان بین ۳۲ درجه و ۸ دقیقه عرض شمالی و ۶۶ درجه عرض شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار گرفته‌است. طول متوسط این ولایت به خط مستقیم در جهت شمال به جنوب ۷۰ کیلومتر و عرض متوسط آن در جهت شرق-غرب حدود ۱۳۰ کیلومتر است. ولایت ارزگان از سمت شمال با ولایت دایکندی، از سمت جنوب با ولایات زابل و قندهار، از شرق با ولایت غزنی و از غرب به ولایت هلمند محدود است. شهر ترین‌کوت مرکز ولایت اروزگان است. ارتفاع این شهر از سطح دریا ۲٬۵۰۰ و پهناوری آن ۱۲٬۶۴۰ کیلومتر مربع است که تقریباً یک پنجاه و یکم یا ۲٫۰۲٪ پهناوری کل افغانستان را شامل می‌شود. ولسوالی خاص ارزگان بزرگ‌ترین و ولسوالی دهراوود کوچک‌ترین ولسوالی‌های ارزگان هستند.
روز بقای تو باد در افق بامداد رسته ز عین الکمال، دور ز نصف النهار
رفته رفته بلند می‌گردید تا به نصف النهارِ عدل رسید
شهر اراک روی مدار ۳۴ درجه و ۵ دقیقه و ۳۰ ثانیه در نیم‌کره شمالی از خط استوا قرار گرفته است. همچنین این شهر روی نصف النهار ۴۹ درجه و ۴۱ دقیقه و ۳۰ ثانیه طول شرقی از نصف‌النهار گرینویچ قرار دارد.
روستای اقبلاغ کرد در شمال شهر خلخال در ۴۸ درجه، ۳۰ دقیقه، ۳۹ ثانیه طول جغرافیایی شرقی و ۳۷ درجه، ۴۸ دقیقه، ۳۸ ثانیه عرض جغرافیایی شمالی از نصف النهار گرینویچ قرار گرفته است.
الحق مکارم تو بگیتی نمود فاش کاری که آفتاب بنصف النهار کرد
ساعتی کان ساعت ار طالع شود مهر از افق تا به شام روز محشر تابد از نصف النهار
آخر لطف و عنایت حدی دارد، احسان و مکرمت را اندازه هست. ریزش سحاب در تابستان چنان نیست که بهار؛ تابش آفتاب در صبح و شام نیست که نصف النهار. جود و کرم والا با این گونه علو همم چه گونه سحابی است و چطور آفتابی که یک آن و یک دم از بارش و تابش گریز ندارد و دست هیچ حمد و شکر بدامان این طور نعمت و رحمت نمیرسد. شکر و تلافی بامتناع علی رسید، جز مردن و خود را از این عجز و قصور فارغ کردن چه چاره خواهد بود؟
هر شب که طلعت تو درو شمس وار بود از روشنی جلالت نصف النهار داشت
هور به نصف النهار بر درج اوج خویش قامت رای تو را تا حد نصف القیام