نشانه
معنی کلمه نشانه در لغت نامه دهخدا

نشانه

معنی کلمه نشانه در لغت نامه دهخدا

نشانه. [ ن ِ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) علامت. ( ناظم الاطباء ). آیت. ( ترجمان القرآن ). نشان. نمودار. دلیل. امارة. امارت. سمة :
قلم نشانه عقل است و تیغ مایه جور
یکی چو حنظل تلخ و یکی چو شهد شهی.ناصرخسرو. || آنچه که بعنوان نشانی و علامت و به قصد بازشناختن بر جائی نهند :
ای دل نهان ز غیر چه بوسی زمین دوست
لختی ز جان نشانه بر آن بوسه گاه نه.طالب آملی ( از آنندراج ).- نشانه فرسنگ ؛ مراد میل فرسنگ است. ( آنندراج ) :
یکچند پای خود به رهت لنگ می کنم
همراهی نشانه فرسنگ می کنم.یحیی کاشی ( از آنندراج ). || هدف. آماج. بوته. غرض. برجاس. نشان :
گشاده برت باشد و دست راست
نشانه بنه ز آن نشان کت هواست.فردوسی.خدنگی بپیوست و بگشاد دست
نشانه به یک چوبه درهم شکست.فردوسی.نشانه نهادند در اسپریس
سیاوش نکرد ایچ با کس مکیس.فردوسی.زمین هست آماجگاه زمان
نشانه تن ما و چرخش کمان.اسدی.چنانکه سهم تو افتد سوی نشان عدو
نشانه را نزند تیر هیچ تیرانداز.قطران.چو تیر سخن را نهم پرّ حجّت
نشانه شود ناصبی پیش تیرم.ناصرخسرو.گویم چرا نشانه تیر زمانه کرد
چرخ بلند جاهل بیدادگر مرا.ناصرخسرو.بر دوستی عترت پیغمبر
کردندمان نشانه بیغاره.ناصرخسرو.تیر فرمانش بر نشانه قصد
سخت سوفار و تیزپیکان باد.مسعودسعد.این سخن بر دل قباد همچنان کارگر آمد کی تیرکی بر نشانه زنند و ساعتی نیک فروشد. ( فارسنامه ابن بلخی ص 87 ). و هر آینه آن کس که زشتی کار بشناسد اگرخویشتن در آن افکند نشانه تیر ملامت باشد. ( کلیله ودمنه ).
کجا دو تیر گشاید گه نشانه زدن
بود بحکم ز سوفار این نشانه آن.سوزنی.هرکه بر تو گشاد تیر سؤال
اگر اعمی بود اگر اعمش
به نشانه رسد درست و صواب
همچو از شست و قبضه آرش.سوزنی.نمی افتاد فرصت در میانه
که تیر خسرو افتد بر نشانه.نظامی.زنم چندان تظلم در زمانه
که هم تیری نشانم بر نشانه.نظامی.مرد کز صید ناصبور افتد

معنی کلمه نشانه در فرهنگ معین

(نِ نِ ) (اِ. ) ۱ - هدف ، آماج . ۲ - علامت ، علامت مشخصی برای شناختن چیزی .

معنی کلمه نشانه در فرهنگ عمید

۱. = نشان۱
۲. = نشانی
۳. آماج، هدف.
۴. چیزی که در جایی قرار بدهند برای تیراندازی.
* نشانه کردن: (مصدر متعدی ) هدف تیر قرار دادن: کس نیاموخت علم تیر از من / که مرا عاقبت نشانه نکرد (سعدی: ۷۹ ).

معنی کلمه نشانه در فرهنگ فارسی

نشان، نشانی، آماج، هدف، چیزی برای تیراندازی
( اسم ) ۱ - آنچه که سبب شناختن کسی یا چیزی شود علامت نشان . ۲ - اثر . ۳ - حصه بهره . ۴ - خال شامه . ۵ - هدف تیر آماج . ۶ - فرمان دولتی و رسمی مبنی بر انتصاب کسی بسمتی ( نمونه این نوع نشانه ها در اسناد و مکاتبات تاریخی از تیمور تا شاه اسماعیل تالیف و تدوین دکتر نوائی ) ۷ - شعار .

معنی کلمه نشانه در فرهنگستان زبان و ادب

{arms, armes (fr. )} [عمومی] نشان ویژۀ دولت یا مؤسسه یا نهاد
{sign} [باستان شناسی، پزشکی، زبان شناسی] [پزشکی] مشخصۀ عینی بیماری [زبان شناسی] در زبان شناسی سوسوری، واحدی متشکل از دال یا صورت و مدلول یا معنا

معنی کلمه نشانه در دانشنامه عمومی

نِشانِه چیزی است که بر وجود یا حضورِ واقعیت، کیفیت یا حالت دیگری دلالت می کند. نشانه عنصری اساسی در ارتباطات است و نشانه های زبانی ( حرفها، واژهها و … ) ، غیر زبانی ( تصاویر، اشیاء و … ) و هر چیز دیگری را که بتوان از آن معنایی استنباط کرد، در بر می گیرد.
فلاسفه بارها تلاش کرده اند با برچسب هایی چون حیوان ابزارساز، حیوان اجتماعی، حیوان هوشمند و. . . ما را از دیگر جانداران مجزا کنند. اما یافته های جانورشناسان نشان داده سایر ساکنان کره زمین نیز کمابیش در درجاتی ناهمسان از همهٔ این توانایی ها برخوردارند. شاید تنها نیرویی که بتوان با اطمینان آن را ویژه انسان دانست توانایی اندیشیدن انتزاعی و نمادپردازی باشد. اندیشه انتزاعی هنگامی شکل می گیرد که به مفاهیم تجریدی ( آنچه حس های پنجگانه از درکش ناتوانند ) فکر می کنیم. نمادپردازی نیز آنجایی آغاز می شود که انسان برای یک جسم یا مفهوم، نامی ( برچسب یا واژه ای ) بر می گزیند و یا آن را با شکل، رنگ یا علامتی به تصویر می کشد.
نشانه های ترسیمی دارای انواع گوناگون هستند.
• گاهی این نشانه ها «داستانی» و تصویری اند؛ ولی تصویری بودن نشانه های ترسیمی الزامی نیست.
• گاهی نشانه های ترسیمی «تصوری» هستند. این نشانه ها، در عین اینکه تجریدی اند، رابطه عینی مشخصی با موضوع خود ندارند. برای مثال دو خط افقی موجدار که نشانه ای از آب است.
• برخی از نشانه های ترسیمی، به کلی «تجریدی» هستند. این نشانه ها، هیچ رابطه عینی با تصوراتی که باید نشانگر آن ها باشند، ندارند. بیشتر حروف، اعداد و علائم ریاضی ساده از این قبیل اند.
با وقوع انقلاب در صنعت حمل و نقل، امروزه، میلیون ها جهانگرد در جهان جابجا می شوند که با زبان و فرهنگ کشور مقصد ناآشنا هستند. انقلاب در صنعت حمل و نقل همچنین باعث شده است تا فواصل برای جابجایی کالاها و محصولات به حداقل برسد. نشانه های ترسیمی زبان مشترک مردم جهان است. گستره کاربردی وسیع نشانه های ترسیمی از تابلوهای اخطاری تا روی جعبه ها و کارتن محصولات، اسباب و البسه، کلیدهای دستگاه های الکتریکی و الکترونیکی، تابلوی فروشگاه ها و حتی داخل اتومبیل را شامل می شود.
بسیاری از داده های کمی را می توان به وسیلهٔ تکرار نشانه های ترسیمی بیان نمود. این کاربرد در شکل کیفی نیز بسیار مورد استفاده است. برای مثال در نقشه های پراکندگی صنایع و کشاورزی در کشور ( یا استان ) برای هر محصول نشانه ای اختصاص داده می شود و تکرار این نشانه نیز کمیت آن محصول را مشخص می کند.

معنی کلمه نشانه در ویکی واژه

mira
bersaglio
هدف، آما
علامت، علامت مشخصی برای شناختن چیزی.
عشق

جملاتی از کاربرد کلمه نشانه

فَلَمَّا جاءَتْهُمْ چون بایشان آمد آیاتُنا مُبْصِرَةً نشانها ما روشن پیدا، قالُوا هذا سِحْرٌ مُبِینٌ (۱۳) گفتند اینست جادویی آشکارا.
«کُلُوا وَ ارْعَوْا أَنْعامَکُمْ» می‌خورید و ستوران خویش را می‌خورانید، «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ» درین کردها نشانهاست «لِأُولِی النُّهی‌» (۵۴) زیر کان و خداوندان خر را.
در روی تو روی خویش بینند زینجاست تفاوت نشانها
کار کاید ز کارخانه خیر در دو عالم بود نشانه خیر
نشانه‌هاست که خار و گل و گیاه چمن ز خاک در طلب پی نشان برآمده‌اند
چون روز شود به هوشیاران زین باده نشانه وانمایید
نهم بهشت بود، نه دوم جهان این باغ؛ باین نشانه، که این باقی است و آن فانی
از دل نهم نشانه واز جان کنم سپر چون تیر غمزه را تو زابرو کنی کمان
نهادم سر به صحرا همچو مجنون که از لیلی مگر یابم نشانه
یک تیر امید بر نشانه نزدم افسوس که از نشانه خوردم تیری