نشاندار

معنی کلمه نشاندار در لغت نامه دهخدا

نشان دار. [ ن ِ ] ( نف مرکب ) که علامتی دارد. || علم. سرشناس. که به علامتی نزد همگان معروف است. || مشخص. نمایان. هویدا.
- دروغ نشان دار.

معنی کلمه نشاندار در فرهنگ عمید

دارای نشان، دارای علامت.

معنی کلمه نشاندار در فرهنگ فارسی

(صفت ) ۱ - دارای علامت دارنده نشانه .

جملاتی از کاربرد کلمه نشاندار

به فرد مورد آزمایش، اورهٔ نشانه‌گذاری شده با ایزوتوپ نشاندار یا کربن-۱۴ رادیواکتیو یا کربن-۱۳ غیر رادیواکتیو خورانده می‌شود. پس از ۱۰ تا ۳۰ دقیقه در بازدم ایزوتوپ نشاندار کربن دی‌اکسید خبر از تقسیم اوره می‌دهد. این نشان می‌دهد که اوره‌آز (آنزیمی که هلیکوباکتر پیلوری برای سوخت‌وساز اوره از آن استفاده می‌کند) در معده وجود دارد و بنابراین هلیکوباکتر پیلوری وجود دارد.
ای نموداری زیک لفظ وفاق تو بهشت وی نشانداری زیک حرف خلاف تو سقر