نزهتگاه

معنی کلمه نزهتگاه در لغت نامه دهخدا

نزهتگاه. [ ن ُ هََ ] ( اِ مرکب ) تفرج گاه. جای عیش وشادی. ( ناظم الاطباء ). نزهت جای. متنزه. گردشگاه. نزهت کده. نزهت سرا. نزهت ستان : در فراخی نعمت ودرستی هوا و آب و غریب دوستی و درویش داری اهل همدان و نزهتگاه های بی شمار. ( مجمل التواریخ ). آبها روان ساختند و باغها کردند و نزهتگاه ها. ( مجمل التواریخ ).
فرودآمد به نزهتگاه آن بوم
سوادی دید بیش از کشور روم.نظامی.خبر دادندش آن فرزانه پیران
ز نزهتگاه آن اقلیم گیران.نظامی.سوادی دید نزهتگاه جمشید
درختش ارغوان و سایه اش بید.نظامی.آیت «یا نار کونی برداً و سلاماً» بر هر ورقی از ریاحین آن نزهتگاه مسطور. ( ترجمه محاسن اصفهان ). نزهتگاه شیدایان و تفرجگاه بی سروپایان. ( ترجمه محاسن اصفهان ).

معنی کلمه نزهتگاه در فرهنگ معین

( ~. ) [ ع - فا. ] (اِ. ) جای خوش و خرم .

معنی کلمه نزهتگاه در فرهنگ عمید

جای خوش و خرم، تفرّجگاه.

معنی کلمه نزهتگاه در فرهنگ فارسی

( اسم ) جای خوش وخرم : شاه مرغان سلیمان وارنشسته بودوبزم وبارگاهی چون نزهتگاه خلد آراسته ...

معنی کلمه نزهتگاه در ویکی واژه

جای خوش و خرم.

جملاتی از کاربرد کلمه نزهتگاه

نه زیب باغ کم شد نی بساط سبزه خالی شد خس خشکی ز نزهتگاه سرو و یاسمن بردم
چو مهمانی به نزهتگاه شیرین مرا پیوسته تلخ تست شیرین
چو تخت و باربد شیرین و شبدیز بشد هر چار نزهتگاه پرویز
ورای طارم افلاک خلوتگاه خدّامش قصور روضه ی فردوس نزهتگاه غلمانش
بگیر ای باد با خاک ره او رخنه چشمم که نزهتگاه دل بیم خلل زین رهگذر دارد
چو زین غمخانه ی پر محنت و رنج به نزهتگاه جنت گشت نازل
که نزهتگاه جانان سینه باید چو دل جایش درون سینه شاید
در این محفل که نزهتگاه جان است رسد هر ساعتی مهمان دیگر
ز ناخواهی بر آب و گل رقم نه به نزهتگاه جان و دل قدم نه
به عشرتگاه مستان آی، اگر عیش ابد خواهی به نزهتگاه جانان آی، اگر جویای جانانی