ندوه

معنی کلمه ندوه در فرهنگ معین

(نَ دْ وَ ) [ ع . ندوة ] (اِ. ) گروه ، انجمن .

معنی کلمه ندوه در فرهنگ فارسی

گروه، انجمن، کنکاش
( اسم ) گروه انجمن .
تری یا ترشدن

معنی کلمه ندوه در ویکی واژه

ندوة
گروه، انجمن.

جملاتی از کاربرد کلمه ندوه

که از اندوه دورانت رهاند به خلوتخانهٔ عیشت رساند
رخت همت تا نبیند داغ اندوه تری سایهٔ ما خویش را در آفتاب انداخته
اندوه یار و درد فراق و غم دیار آخر ببین که بر دل ما زین کدام نیست
هیچ دلی چون نبود خالی از اندوه درد و غم چون تو یار و دلبر باری
در سال ۲۰۰۷ دخترش «نیکی» که از بیماری اوتیسم رنج می‌برد خودکشی کرد که موجب غم و اندوه فراوان وی شد.
که اینسان تو را نزد من خوار کرد ز من دور اندوه و تیمار کرد
یک زمان بازآی و بازآرم ز اندوه فراق چو به غیر تو مرا با هیچکس بازار نیست
ز چند و چون گذشت اندوه جامی ز حال او خبر چون داری ای دل
آن پای بر جهان زده رندم که بر دلم اندوه آسمان و غم روزگار نیست
آن یکی اندوه دایم از چه است وین یکی پیوسته خرّم از کجاست
برخیز و میان ببند ای ساقی چُسْت، کاندوهِ جهان به می فروخواهم‌شست.