نخورده. [ ن َ خوَرْ / خُرْ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) خورده ناشده. ناخورده. || که نخورده است. که مزه چیزی را نچشیده است. || مجازاً، غیرمتنعم. - امثال : از نخورده بگیر بده به خورده ، نظیر: از ندار بگیر بده به دارا.
معنی کلمه نخورده در فرهنگ فارسی
خورده ناشده ناخورده یا که نخورده است
جملاتی از کاربرد کلمه نخورده
خون من و می دگران گر نخورده بود آن رنگ خون و بوی میش در دهن چه بود؟
در این طرح مولکول دیانای اولیه (مادری) بهصورت کاملاً دستنخورده فرایند همانندسازی را طی میکند (دو رشته دیانای و مولکول دیانای بدون تغییر میمانند).
نخورده باده بمستی شتافت در عشقت کسی که پایه عشق از تو یافت مجنون وار
به جذب حادثه شد پیکرم چنان مشتاق که پا نخورده به سنگم، کبود شد ناخن
زان باده نخوردهام که هشیار شوم آن مست نبودهام که بیدار شوم
ای هیچ نخورده غم بغم خوردن من ناگشته بپرسشی بپیرامن من
تا نخورده است مار طول امل بیضه دل ز آشیان بردار
علاوه بر این، بیماری از نسخههای دست نخورده توسط او، یا تقریباً، توسط این کارگاه، و همچنین توسط نسخه نویسان حرفهای و نقاشان بعدی تولید شد. تعداد نقاشیهایی که به او نسبت داده میشد تا قرن نوزدهم بسیار زیاد شد، مانند رامبراند ، تیتیان و دیگران. با این حال، اکثر دستیاران و کپیکنندگان او نمیتوانستند به اصلاح روش او نزدیک شوند، بنابراین در مقایسه با بسیاری از استادان، اجماع بین مورخان هنر در مورد اسناد به او معمولاً نسبتاً آسان است، و برچسبگذاری موزهها در حال حاضر عمدتاً بهروز شده است (اسناد خانههای روستایی ممکن است در برخی موارد مشکوک تر است).
بر نخورده ز بوستان بقا سوی کاشانهٔ فنا رفتی
ابوعبداللّه تُروغبدی بزرگ وقت بودست، بطوس همی شد کسی با وی بود، چون بِخَرْو رسید گفت نان خر، آن قدر که ایشانرا کفایت بود، بخرید گفت بیشتر بخر، آن مرد ده تن را نان خرید بخشم و پنداشت که سخن آن پیر هیچ حقیقت ندارد گفت چون بسر عَقَبه رسیدیم گروهی مردمانرا دیدیم، دست و پای بسته، دزدان ایشانرا ببسته بودند و چند روز بود تا نان نخورده بودند، از ما طعام خواستند مرا گفت سفره پیش ایشان بر.
آمیگا ۱۲۰۰ با تراشههای نسل سوم کمودور به نام «اِی جی اِی» که تواناییهای بهتر گرافیکی را نسبت به مدلهای قدیمی آمیگا ارائه میدادند، عرضه گردید. با این حال سیستم صوتی این رایانه تغییری پیدا نکرد و مانند اولین آمیگای تولید شده (آمیگا ۱۰۰۰) دست نخورده باقی ماند، البته وجود تراشه «اِی جی اِی» این امکان را به سختافزار آمیگا ۱۲۰۰ میداد که «سمپل ریت»[پانویس ۱۱] بالاتری را در هنگام پخش صوت به کاربر ارائه دهد. (با استفاده از حالت گرافیکی اسکن افقی بالاتر تصویر)
ایوب اگر ز محنت کرمان بجان رسید هرگز نخورده اند کرمان چنانک من
گل ندیده بچیده خار بلا می نخورده کشیده رنج خمار
آرچیها (روسی: арчинцы) گروهی قومی هستند که در هشت روستا در جنوب داغستان روسیه زندگی میکنند. روستای اصلی این قوم روستای آرچیب است، زیرا سه ماه در سال تمامی جمعیت قوم آرچی بهطور سنتی در آرچیب گرد هم آمده و به کارهای جمعی میپرداختند. فرهنگ آرچیها یکی از منحصر به فردترین و دستنخوردهترین فرهنگهای قومی داغستان است.