نخو
معنی کلمه نخو در فرهنگ فارسی

نخو

معنی کلمه نخو در فرهنگ فارسی

فرعون مصر پسر پسامتیخوس اول و پدر پسامتیخوس دوم و دومین پادشاه از سلسله بیست و ششم . از حدود ۶٠۹ تا ۵۹۳ ق م . حکومت کرد. یهودیان را در زمان یوشع در مجدون شکست سخت داد ( حدود ۶٠۸ ق م . ) . در ۶٠۵ ق م . از نبوکد نصر در کرخمیس شکست خورد و مستملکات آسیایی خویش را از دست داد. بنابر روایت هرودت در ۶٠٠ ق م . هیئتی را به راهنمایی دریانوردان فنیقی به اکتشافات دریایی گسیل داشت و آنان موفق شدند که افریقا را دور بزنند .

معنی کلمه نخو در دانشنامه عمومی

نخو (سوئد). شهر نخو ( به سوئدی: Nässjö ) در بخش نخو در کشور سوئد واقع شده است. جمعیت این شهر ۱۴۴۲٫۷۸ نفر است.
معنی کلمه نخو در دانشنامه عمومی
جملاتی از کاربرد کلمه نخو

جملاتی از کاربرد کلمه نخو

هرگز به آرزوی دل از ساغر وصال یک جرعه بی خمار ندامت نخورده ایم
حالی که جهان جمله جوان گشت عجب نیست پیر ار نخورد باده ولی شاه جوان است
نخورده باده که داری بما چنین سر جنگ نعوذ بالله اگر یک دوجام می نوشی
من از این بند نخواهم به در آمد همه عمر بند پایی که به دست تو بود تاج سر است
دل و جان نخواهم الا که دهم بخدمت تو چو بخدمت تو آیم دل و جان بمن نماند
چون نخواهد ترا به شاهی کس به کز این پایه بازگردی پس
آنکه بیگانه دارد از خویشم با کسی آشنا نخواهد بود
بی‌ثنای تو نخواهم که نهم هرگز گام بی‌هوای تو نخواهم که زنم هرگز دم
چون تو کشور گیر در گیتی نبوده است و نه هست هم نخواهد بود وز پشت تو باشد گر بود