نخاعی. [ ن َ / ن ِ / ن ُ ] ( ص نسبی ) منسوب به نخاع. رجوع به نخاع شود. ترکیب ها: - بصل نخاعی . عصب نخاعی. مجرای نخاعی. رجوع به هر یک از این ترکیب ها در ردیف خود شود.
معنی کلمه نخاعی در فرهنگ فارسی
(صفت ) ۱ - مربوط به نخاع منسوب به نخاع شوکی ( مثلااعصاب نخاعی ).۲ - حیوانی که رابطه عصبی بین دماغ ( مراکزعصبی موجوددر جمجمه ) ونخاع ( مراکزعصبی موجوددرتیره پشت ) اوراقطع کرده باشند( مثلاقورباغه نخاعی قورباغه ایست که ازپایین بصل النخاع رابطه بین نخاع ودماغش رابمنظور آزمایش لازم قطع کرده اند ).یابصل نخاعی . یاعصب نخاعی . عصبی که مبداش ازنخاع شوکی است.یامجرای نخاعی.مجرایی که درستون فقرات موجوداست ومحل قرارگرفتن نخاع شوکی است
جملاتی از کاربرد کلمه نخاعی
وی با همکاری ادوارد فلاتائو، آثار مهمی در زمینهٔ التهاب اعصاب و نوروپاتی محیطی منتشر کرد. نام او با «رفلکس ریماک» گره خوردهاست که خمشدن سه انگشت اول پا (و گاهی تمامی پا) و صاف شدن مفصل زانو در اثر ضربهٔ تحریکی به سطح فوقانی عضلهٔ ران است. این رفلکس زمانی در فرد دیده میشود که راههای هدایتی طناب نخاعی دچار پارگی یا گسیختگی شده باشند.
جراحات طناب نخاعی در سطح گردنی، منجر به فلج جزئی یا فلج چهاراندام (تتراپلژی) (یا نام دیگرش: کوادریپلژی) میشود. براساس موقعیت خاص و شدت تروما، ممکن است عملکرد محدود شدهای حفظ گردد. نشانههای جراحات گردنی شامل تپش کند قلب، فشار خون پایین، مشکلات تنظیم دمای بدن، عملکرد بد تنفسی میباشد. اگر جراحت گردنی به میزان کافی بالا باشد تا عضلات درگیر در تنفس را مختلف کند، شخص ممکن است قادر به تنفس بدون نیاز به لوله تراشه و تهویه مکانیکی نباشد.
گلوتامات به ویژه در نورونهای نخاعی به عنوان میانجی عصبی تحریکی عمل میکند.
فولیک اسید در تکامل کانالهای عصبی نقش عمده ای دارد. کمبود این ویتامین در دوران بارداری میتواند موجب نقایص مغزی و نخاعی شود.