نحب
معنی کلمه نحب در فرهنگ معین
معنی کلمه نحب در فرهنگ فارسی
معنی کلمه نحب در دانشنامه اسلامی
تکرار در قرآن: ۱(بار)
. راغب میگوید نحب نذر محکوم به وجوب است «قَضی نَحْبَهُ» یعنی به نذر خویش وفا کرد، طبرسی آن را از ابوقتیبه نقل کرده در نهج البلاغه خطبه 81 درباره مردگان فرموده: «فَهَلْ دَفَعَتِ الْاَقارِبُ اَوْنَفَعَتِ النَّواحِبُ» آیا خویشان از مرگ آنها جلوگیری کردند و یا نذر کنندگان که درباره آنها نذر کردند سودی دادند؟! «قَضی نَحْبَهُ» را درباره کسی گویند که به اجل طبیعی بمیرد یا در راه خدا کشته شود یعنی: مردانی از مؤمنان اند که پیمان خود را با خدا راست کردند بعضی از آنها به عهد خود وفا کرده و از دنیا رفته است و بعضی منتظراند که وفا کنند و عهد خویش را به هیچ وجه تغییر ندادهاند. مراد از عهد چنانکه طبرسی و غیره گفتهاند عدم فرار از جنگ است به قرینه آنکه در چند آیه قبل درباره منافقان گفته: «وَ لَقَدْ کانُوا عاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لایُوَلُّونَ الْاَدْبارَ». در مجمع از حاکم ابوالقاسم حسکانی نقل شده به سند خودش از ابی اسحق که علی «علیه السلام» فرمود: «فینا نُزِلَتْ رِجالٌ صَدَقُوا ماعاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَاِنَّا وَ اللَّهِ الْمُنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلَتْ تَبْدیلاً».
معنی کلمه نحب در ویکی واژه
صدا را به گریه بلند کردن.
جملاتی از کاربرد کلمه نحب
قوله: وَ إِنَّ إِلْیاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ محمد بن احمد العابد گوید: در مسجد اقصی نشسته بودم، روز آدینه بعد از نماز دیگر که دو مرد را دیدم یکی بر صفت و هیئت ما، و آن دیگر شخصی عظیم بود قدّی بلند و پیشانی فراخ پهن قدر ذراعی، این شخص عظیم از من دور نشست و آنکه بر صفت و قد ما بود فرا پیش من آمد و سلام کرد، جواب سلام دادم و گفتم: من انت رحمک اللَّه تو کیستی و آن که از ما دور نشسته کیست؟ گفت من خضرم و او برادر من است الیاس. گفتا: رعبی از ایشان در دل من آمد و بلرزیدم، خضر گفت: لا بأس علیک نحن نحبّک ما تو را دوست داریم چه اندیشه بری؟ آن گه گفت: هر که روز آدینه نماز دیگر بگزارد و روی سوی قبله کند و تا بوقت فرو شدن آفتاب همی گوید: یا اللَّه یا رحمن، رب العزة دعای وی مستجاب گرداند و حاجت وی روا کند. گفتم: آنستنی آنسک اللَّه بذکره، گفتم طعام تو چه باشد؟ گفت: کرفس و کماه، گفتم: طعام الیاس چه باشد؟ گفت: دور غیف حواری هر شب وقت افطار، گفتم: مقام او کجا باشد؟ گفت: در جزائر دریا، گفتم: شما کی با هم آئید گفت: چون یکی از اولیا از دنیا بیرون شود هر دو برو نماز کنیم، و در موسم عرفات بهم آئیم و بعد از فراغ مناسک او موی من باز کند و من موی او باز کنم. گفتم: اولیاء اللَّه را همه شناسی؟
عدینا من غد ما شئت انّا نحب و ان مطلت الواعدینا
امیری به تاریخ گفتا لقد قضی نحبه الحاج ملاعلی
تو این دریا کرادانی تو این کشتی کراخوانی جز اینحر سخا پرور جز اینحبر سخن گستر
کم تقتلونا و کم نحبّکم یا عجبا کم نحبّ من قتلا
فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی نَحْبَهُ جابر بن عبد اللَّه گفت: رسول خدا (ص) طلحه عبید اللَّه را دید که بوی برگذشت، گفت: من احبّ ان ینظر الی رجل یمشی علی وجه الارض و قد قضی نحبه فلینظر الی هذا».
قالو قضوا نحبهم جلا و قاطبة لما قضی الدهر بالاجال دینهم
قضیت نحبی فسرّ قوم حمقی بهم غفلة و نوم
فمهنم من یفتخر و منهم من یرثی و منهم من ینتصر و منهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر، آن روز از کاهل صباح تا سافل رواح در بلای آن خطر بودیم و در غلوای آن کر و فر بماندیم و یک لحظه از جنگ نیاسودیم.
کم تقتلونا و کم نحبّکم یا عجبا کم نحبّ من قتلا