نجومی

معنی کلمه نجومی در لغت نامه دهخدا

نجومی. [ ن ُ ] ( ص نسبی ) منسوب به نجوم است. منسوب به علم نجوم. ( ناظم الاطباء ). || منجم. نجوم دان :
ز رومی و هندی و از پارسی
نجومی و گر مردم هندسی.فردوسی.- ساعت نجومی ؛ ظاهراً ساعت منقسم به شصت دقیقه. ( یادداشت مؤلف ) : و آب بسیار ایستاده بود [ و او ] در میان آب ساعتی نجومی یا بیشتر... ( مزارات کرمان ص 195 ).
نجومی. [ ن ُ ] ( اِخ ) ( مولانا حاجی... ) امیر علیشیر نوائی در مجالس النفایس او را لاابالی و ناپاک و مایل به هزل دانسته و این مطلع را به نامش ثبت کرده است :
باز عید آمد بیا جانا که قربانت شوم
همچو چشم گوسفند مرده حیرانت شوم.
و حکیم شاه محمد قزوینی مترجم مجالس النفایس افزاید: «و میر اگرچه این چنین ذکر فرمود ولیکن بنده مترجم این مطلع را از درویش دهکی چنین یاد دارم :
عید قربان است میخواهم که قربانت شوم
همچو چشم گوسفند کشته حیرانت شوم.
رجوع به مجالس النفایس ص 38 و212 شود.

معنی کلمه نجومی در فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به نجوم : ۱ - مربوط بعلم نجوم : ساعت نجومی .۲ - منجم اخترشناس : زرومی وهندی وازپارسی نجومی دگرمردم هندسی ... ( شا.لغ. )
امیر علیشیر نوائی در مجالس النفایس او را لاابالی و ناپاک و مایل به هزل دانسته و این مطلع را بنامش ثبت کرده است .

جملاتی از کاربرد کلمه نجومی

جمالت دیدم اندر هر نجومی از آن تابان شده هر جا علومی
مشهورترین کار او در نجوم اسلامی، زیجی بنام زیج حاکمی (الزیج الکبیر الحاکمی) بود که در حدود سال ۳۷۹ خورشیدی تألیف شده است. این زیج که کتابچه‌ای از جدول‌های نجومی بود دارای اطلاعات رصدی بسیار دقیقی است.
ز رومی و هندی و از پارسی نجومی و گر مردم هندسی
نجومی نیک می‌دانست آن شاه شد آگه کو فلان ساعت فلان ماه
در بهمن ۱۳۹۵ رئیس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس اعلام کرد دیوان محاسبات همه اضافه دریافت نجومی مدیران را به خزانه بازگردانده است.