نجند

معنی کلمه نجند در لغت نامه دهخدا

نجند. [ ن َ ج َ ] ( ص ) نژند. اندوهگین. ( جهانگیری ) ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( انجمن آرا ) ( فرهنگ نظام ). غمناک. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ). افسرده. ( آنندراج ) ( فرهنگ نظام ) ( جهانگیری ) ( انجمن آرا ).

معنی کلمه نجند در فرهنگ معین

(نَ جَ ) (ص . ) نژند، اندوهگین .

معنی کلمه نجند در فرهنگ عمید

= نژند

معنی کلمه نجند در فرهنگ فارسی

( صفت ) نژند.

معنی کلمه نجند در ویکی واژه

نژند، اندوهگین.

جملاتی از کاربرد کلمه نجند

میزان رخ یاری و درکفهٔ تارت صد تبت و تاتار نسنجند به جو سنگ
بوند بر سر بهتان زبان و گوش بجنگ هو او عقل نکنجند بر سر بهتان
پاک‌بازان چو مانده‌اند از تو پس چه سنجند هیچ این دگران
عاشقان در جهان نمی‌گنجند این قفس چون ترا مکان آمد
نگردد یکی جبه شان حیف و میل بسنجند مقدار هر یک بکیل
آه برناید ز حلق خلق در ایام تو کز تو بی رنجند ورنه از چه پیدا نیست آه
در جریان خیزش، وزارت دادگستری نامه‌ای توهین‌آمیز علیه وی منتشر کرد تا محبوبیتش را در میان مردم بسنجند.
خلق از ایشان همیشه در رنجند همچو سیم سیاه ده پنجند
در این روش از رادیوایزوتوپ ید-۱۳۱ استفاده می‌شود. علاوه بر ید از تکنسیم نیز استفاده میشود. ماده را تزریق کرده و تصاویری را از تجمع آن در غده تیروئید ثبت می‌کنند. کاهش یا افزایش فعالیت غده را آنگاه با ظرفیت استفاده غده از ید می‌سنجند.
تقویت‌کنندگی یک تقویت‌کننده را با بهره آن می‌سنجند. بهره، نسبت ولتاژ، جریان یا توان خروجی، به ورودی‌ست. تقویت‌کننده، مداری است که بهره آن بزرگتر از یک است.
چه عجب اگر دو سلطان بولایتی نگنجند عجب اینکه می نگنجد بدو عالمی فقیری
که سنجند و گیرند از آن نو به نو ز روی شمر ساوها جو به جو
به انجمن سور، هر جای که نشینی بجای برتری‌ منشین کت از آن جای نیاهنجند و به جای فروتر نشانند.