نجق
معنی کلمه نجق در فرهنگ معین
معنی کلمه نجق در فرهنگ فارسی
معنی کلمه نجق در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه نجق
یک سنجق و صد هزار نیزه از نور لطیف گشت مفتون
شکند سنجق شاهان علامتت
چون رسد سنجق تو در ستمستان جهان ظلم کوته شود و کوچ و قلان برخیزد
شوکت بختش ببزم حشمت جم پست ساخت رایت فتحش برزم سنجق سنجر شکست
شکند سنجق شاهان علمت
ز دست صبح گریبان خویشتن بدرد ز عشق سنجق فتحت شب سیه گیسو
ز شیطان شهر ایمن شد، بلا و فتنه ساکن شد چو آمد بر سر کهسار سنجقهای سلطانی
سلطان ابد سنجق منصور برافراخت «الحق أنا» از ارض و سماوات برآمد
میان دل چو برآید غبار و طبل و علم هزار سنجق هستی ببین تو بشکسته
شه ملایک حاجب محمد آنکه ز واجب فراتر از حد امکان فرش فراشته منجق