نجاری
معنی کلمه نجاری در لغت نامه دهخدا

نجاری

معنی کلمه نجاری در لغت نامه دهخدا

نجاری. [ن َج ْ جا ] ( حامص ) درودگری. ( ناظم الاطباء ). نجارت. نجارة. دروگری. درگری. عمل نجار. رجوع به نجار شود.
- امثال :
کار بوزینه نیست نجاری .
نجاری. [ ن َج ْ جا ] ( ص نسبی ) منسوب است به نجار که بطنی است از خزرج. ( انساب سمعانی ). || منسوب است به بنوالنجار که محله ای است در کوفه. ( انساب سمعانی ).
نجاری. [ ن َج ْ جا ] ( اِخ ) نام جمعی از طایفه معتزله که به عذاب قبر قائل نیستند و قرآن را مخلوق میدانند و رؤیت رب را منکرند. ( انساب سمعانی ). رجوع به نجاریة شود.
نجاری. [ ن َ را ] ( ع ص ) شتر تشنه از خوردن تخم گیاه بری. ( آنندراج ): ابل نجاری ؛ شتران تشنه. ( ناظم الاطباء ). نجری ̍. ( منتهی الارب ) ( المنجد ).

معنی کلمه نجاری در فرهنگ فارسی

۱ - شغل وعمل نجاردرودگری دروگری .۲ - ( اسم ) دکان نجاردرودگری .۳ - حقی که به نجارده یاقریه پردازند.
شتر تشنه از خوردن گیاه بری .

معنی کلمه نجاری در دانشنامه عمومی

نجاری یا درودگری ( به انگلیسی: Carpentry ) یک کسب وکار مهارتی و حرفه ای است که در آن کار اولیهٔ برش، شکل دادن و نصب مصالح ساختمانی در هنگام ساخت ساختمان ها، کشتی سازی، پل های چوبی، قالب های بتنی و غیره است. نجاران به طور سنتی با چوب طبیعی کار می کردند و کارهای خشن تری انجام می دادند. مانند اسکلت بندی، اما امروزه از مصالح بسیار دیگری نیز استفاده می شود و گاه حرفه های ظریف کابینت سازی و مبلمان سازی را نجاری می دانند. در ایالات متحدهٔ آمریکا، ۹۸٫۵ درصد نجاران، مرد هستند و در سال ۱۹۹۹ میلادی، چهارمین شغل مردانه در این کشور بود. در سال ۲۰۰۶ میلادی در ایالات متحدهٔ آمریکا، حدود ۱٫۵ میلیون موقعیت نجاری وجود داشت. نجاران معمولاً اولین پیشه ورانی هستند که مشغول به کار هستند و آخرین کسانی هستند که آن را ترک می کنند. نجارها معمولاً تا پایان قرن نوزدهم میلادی ساختمان های اسکلت چوبی را می ساختند؛ اکنون به این نجاری قدیمی قاب بندی چوبی می گویند. نجاران این حرفه را با استخدام شدن از طریق یک دورهٔ آموزشی کارآموزی — معمولاً ۴ سال — می آموزند و با گذراندن موفقیت آمیز آزمون صلاحیت کشور مورد نظر در مکان هایی مانند بریتانیا، ایالات متحدهٔ آمریکا، کانادا، سوئیس، استرالیا و آفریقای جنوبی واجد شرایط کار می شوند. همچنین رایج است که این مهارت را می توان با کسب تجربهٔ کاری غیر از یک برنامه آموزشی رسمی یادگرفت، که ممکن است در بسیاری از جاها وجود داشته باشد.
چوب همراه با سنگ از قدیمی ترین مصالح ساختمانی بشر است. توانایی تبدیل آن ( چوب ) به ابزار، پناهگاه و سلاح با پیشرفت های تکنولوژیکی از عصر حجر تا عصر برنز تا عصر آهن بهبود یافت. برخی از قدیمی ترین شواهد باستان شناسی نجاری، دربهای ( محافظ ) چاه آب هستند. اینها شامل سازه ای از بلوط و فندق مربوط به ۵۲۵۶ قبل از میلاد، یافت شده در اوستروف، جمهوری چک، و یکی ساخته شده با استفاده از الوارهای بلوط شکافته شده با خراشیده شده و گوشه های بریده بریده در شرق آلمان است که قدمت آن به حدود ۷۰۰۰ سال پیش در اوایل حفاری شده است. دوره نوسنگی.
نجاری نیاز به آموزش دارد که هم شامل کسب دانش و هم تمرین فیزیکی است. در آموزش رسمی یک نجار به عنوان یک شاگرد کارش را آغاز می کند، سپس به یک کارآموز تبدیل می شود و با تجربه و شایستگی کافی در نهایت می تواند به مقام استاد نجار دست یابد. امروزه آموزش پیش از کارآموزی ممکن است از طریق برنامه های حرفه ای غیر اتحادیه مانند کلاس های آزاد فنی و حرفه ای، هنرستانها و کارگاه های مستقل محلی به دست آید.
نجاری (فیلم). «نجاری» ( انگلیسی: The Carpenter ( film ) ) فیلمی در ژانر ترسناک، اسلشر، درام، و رمانتیک است که در سال ۱۹۸۸ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به وینگز هاوزر اشاره کرد. .
معنی کلمه نجاری در فرهنگ فارسی
معنی کلمه نجاری در دانشنامه عمومی
جملاتی از کاربرد کلمه نجاری

جملاتی از کاربرد کلمه نجاری

سرکار سردار به دستی که دیده و دستانی که دانی در سرداریه گشاینده این راز است و نوازنده این ساز. نیازت به گزارشی تازه و نگارشی نو نیست، چون شمار کار این است و بنیاد مردم روزگار برآن، دل از اندیشه کار و کردار آنان باز پرداز و بیرون از این بیشه که تیشه ریشه نام و ننگ است و سنگ شیشه فرو فرهنگ آهنگ و هنجاری دیگر گیر، سپاس آنرا که چنانت نساخته اند و بیرنگت از نیرنگ اینان پاک و پرداخته.
أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِی حَاجَّ إِبْراهِیمَ فِی رَبِّهِ الآیة... ای جادل ابراهیم فی دین ربه، میگوید دانسته‌ای قصه آن مرد که حجت جست بابراهیم و حجت آورد در دین خداوند ابراهیم؟ و هو نمرود بن کنعان بن ماس بن ارم بن سام بن نوح، و قیل هو نمرود بن کنعان بن سنجاریب بن کوش بن سام بن نوح. اول کسی که تاج بر سر نهاد و در زمین دعوی خدایی کرد او بود. مجاهد گفت چهار کس آنند که جهاندران بودند و ملک ایشان بهمه زمین برسید، دو از ایشان مؤمن و دو کافر، آن دو کس که مؤمن بودند: سلیمان بود و ذو القرنین، و آن دو که کافر بودند: نمرود بود و بخت نصر.
چه باید چشم دل را تخته بردوخت چو نجاری که لوح از زن در آموخت
چون شاخ امیدش خار ناکامی رست، و بیخ کامش بار نومیدی زاد، با تو نیز کینه اندیش است، و چون دندان مارو دنبال کژدم، دم تا دهان همه زهر و نیش، اگر چه در گفت احمد باد و لافی نیست و ژاژو گزافی نه، ولی نیک نیک باور نکردم، و به میزان پذیرش اندر سنگی درست ننهادم. روز دیگر به آن تب و سوزها و پک و پوزها که دیده و دانند، از محمد علی زشت گفتن گرفت، و بر هنجاری سخت و درشت آشفتن. نوشته ها که موبد و حاجی عبدالرزاق و ملا غلام حسین بر بی گناهی و درست کاری های او فرستاده بودند باز گشودم و راز سرودم تندرآسا خروشیدن آورد و دریاوار جوشیدن. همچنان درباره ایشان به گفت های پریشان که گفتن روا نیست، و شنفتن سزا، فرو گذاشت نکرد. و شرم در دیده آزرم سوز نیاورد.
چهارگاو و دو مردند در میانهٔ باغ همی زنند به‌ گرد درخت هنجاری
حریف سفله میخواری نداند کجا بوزینه نجاری تواند
میر با ایشان بهنجاری خوش و طرزی نکو هم زبانی مهربان فرمود از رافت خطاب
دگر نوروز را خیل از در مشکوی بگذاری به هنجاری که کاری تو گل خودروی بگذاری
یا ز برهان کرم بود و خداوندی و عفو آنچه با مسلم و نجاری و با جرتان‌کرد
باری راز این داستان دور و دراز، و ساز این افسانه نیک انجام بد آغاز، نه از در خوب سپاسی من یا کارشناسی سردار است، همه آنستی که نامه مهر گسستی کین پیوست به کارگران پائی زبردست در کوی پستی بیگانه بر دست مستی دیوانه دیدم که به هنجاری درشت همی خواند و بر آهنگی زشت گواژه همی راند، هوشم بدرود آورد و گوشم اندیشه سیماب پخت. این خود چه بدخوئی و خودکامی است و کدام رسوائی و بی اندامی، زین گل که کلک باد نوردت به آب داد، اگر به موئی بوئی برد آویز مغز و مشت است و انگیز کارد و کشت. گزارش های زبانی باد است و به اندک روزی از یاد، نگارش های کلکی پاینده است و دشمن و دوست را نهفته های دل و نگفته های جان نماینده.