نجارت

معنی کلمه نجارت در لغت نامه دهخدا

نجارت. [ ن ِ رَ ] ( ع اِمص ) درودگری. نجاری. ( یادداشت مؤلف ). نجارة. رجوع به نجارة شود.
نجارة. [ ن ِ رَ ] ( ع اِمص ) درودگری. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسما ). حرفه نجار. ( المنجد ).
نجارة. [ ن ِ رَ ] ( اِخ ) آبکی است شور مقابل صفینه. ( منتهی الارب ). در دوروزه راه از مکه. ( معجم البلدان ).
نجارة. [ ن ُ رَ ] ( ع اِ ) تراشه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). تراشه چوب. ( ناظم الاطباء ). آنچه هنگام نجاری و تراشیدن چوب به زمین ریزد. ( از المنجد ).

معنی کلمه نجارت در فرهنگ عمید

حرفة نجّار، درودگری.

معنی کلمه نجارت در فرهنگ فارسی

درود گری نجاری

جملاتی از کاربرد کلمه نجارت

اگر نیست جز راستی کارتان زکژی به یکسوست هنجارتان