مامر
معنی کلمه مامر در دانشنامه عمومی
مامر (فرانسه). مامر ( به فرانسوی: Mamers ) ( تلفظ فرانسوی: ) یک کمون در دپارتمان سارت در ناحیه پی دو لا لوآر در شمال شرقی فرانسه است. کمون های همسایه عبارتند از:کومروی، سن - لونژیس، سن - رمی - د - مو، اورینی - لو - رو و سوره. مامر با شهرهای مارکت راسن و لینکلن شر در انگلستان خواهر خوانده است.
• کمون های دپارتمان سارت
معنی کلمه مامر در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه مامر
تو نه آن مرغی که صید کس شوی از مامرم دام صحبت شو زمانی بازی صیاد ده
ز اهل کرم زمانه پیوسته بود مفلس یا در زمانه مامرد کرم نیامد
دل مامرد و دین از مردنش مرد دو تامرگی بیک سود اخریدیم
امامرضا (امیدیه)، روستایی از توابع بخش جایزان شهرستان امیدیه در استان خوزستان ایران است.
خروشید و گفتا به لشگر که زن به است از شمامرد و شمشیر زن
اگر خواهی از مصطفی- علیه السلام- نیز بشنو آنجا که گفت: «أُطْلُبُوا الفَضْل عِنْدَ الرُحَماءِ مِنأَمَّتی تَعیشُوا فی أکْنافِهِمْ»، اجازتست پیر را چندانی که با خود آمدن که تربیتی کند مرید را؛ و تربیت آنست که مرید را مشغول کندبپرستیدن و بپرسیدن احوال از شیخ. مگر که آن بزرگ از اینجا گفت: هرکه با پیر خود احوال نگفته باشد، در قیامت او را راه ندهند تا از حق- تعالی- بازپرسد و یا باوی سخن گوید که «هَدِیَّةُ اللّهِ لِلْمؤمِن السائل عَلَی بابه» این باشد. اما مقصود از این همه آنست که کار از آن باید کرد که صواب باشد؛ تا پیرپرست نشوی، خدا پرست نباشی. تو پنداری که مصطفی- علیه السلام- نه از اینجا گفت که «أَلْمَرْءُ کثیرٌ بأخیهِ»؟ این تربیت است پیر را. امامرید را مقید کرده است بشرطی و آن آنست که «المَرْءُ عَلی دینِ خَلیْلهِ» مرد بر دین برادر و پیر خود باشد. ای دوست مقامی باشد که آن مقام را خلت خوانند که درآن مقام عبودیت نباشد جمله خلت باشد. در این مقام خلت، «اَلْمَرْءُ عَلی دینِ خَلیلهِ» باشد.