مرگ مادر
معنی کلمه مرگ مادر در فرهنگستان زبان و ادب

مرگ مادر

معنی کلمه مرگ مادر در فرهنگستان زبان و ادب

{maternal death} [علوم سلامت] مرگ مادر بدون در نظر گرفتن علت آن در حین بارداری یا 42 روز پس از خاتمۀ بارداری

معنی کلمه مرگ مادر در دانشنامه عمومی

مرگ مادر یا مرگ و میر مادران ( انگلیسی: Maternal death ) توسط سازمان بهداشت جهانی به این شکل تعریف می گردد: «مرگ زن هنگام حاملگی تا ۴۲ روز پس از خاتمه بارداری، صرف نظر از مدت و محل حاملگی به هر علتی مرتبط با بارداری، تشدید شده در بارداری، یا به علت مراقبت های ارائه شده طی آن، اما نه به علت تصادفی و اتفاقی. »

معنی کلمه مرگ مادر در ویکی واژه

مرگ مادر بدون در نظر گرفتن علت آن در حین بارداری یا ۴۲ روز پس از خاتمۀ بارداری.

جملاتی از کاربرد کلمه مرگ مادر

فورستر پس از انتشار گذری به هند از آنجایی که نمی‌توانست صادقانه و آزادانه در مورد روابط جنسی بنویسد، تصمیم گرفت نوشتن رمان را رها کند. در سال ۱۹۴۵ و پس از مرگ مادرش از طرف دانشگاه کمبریج پیشنهاد کار دریافت کرد و از آن پس در دانشگاه روزگار گذرانید. در سال ۱۹۴۷ به ایالات متحده آمریکا سفر کرد و در آنجا به سخنرانی پرداخت. در طول سال‌های بعد چندین جایزه دریافت کرد.
آناکین اسکای‌واکر جوان که اکنون پاداوان اوبی‌وان کنوبی است، وظیفه پیدا می‌کند تا از او محافظت کند. آن دو به پیشنهاد پالپاتین به نابو می‌روند و به رغم احساس علاقهٔ مشهودی که نسبت به یکدیگر دارند، سعی می‌کنند تا آن را از دید همه مخفی نگاه دارند. زمانی که آناکین تصویری هولناک از مرگ مادرش را در رؤیا می‌بیند، پدمه تا تاتوئین با او همراهی می‌کند. اما آناکین در نجات جان مادرش که توسط عده‌ای از قبایل بدوی موسوم به مهاجمان تاسکن اسیر شده بود، ناکام می‌ماند. او با جسد مادرش برمیگردد و در حالی که اشک می‌ریزد برای پدمه اعتراف می‌کند که همه تاسکن‌های آن قبیله را قتل‌عام کرده‌است. گرچه این موضوع پدمه را بسیار می‌آزارد ولی آناکین را میبخشد.
مرگ مادر خاطرش افسرده کرد گشت خاموش آن تنور ملتهب
هدلی ریچاردسون، پس از مرگ مادرش، با همینگوی که در آن زمان با برادر دوستش، اسمیت، در یک مجله کار می‌کرد، آشنا شد و در سپتامبر ۱۹۲۱ در میشیگان، با همینگوی ازدواج کرد و به همراه همینگوی، در یک آپارتمان کوچک ساکن شد.
ز هر که حامله کین توست چون بادام بمرگ مادر باشد ولادت فرزند
ارنستو آرتورو میراندا در ۹ مارس ۱۹۴۱ در میزا، آریزونا به دنیا آمد. میراندا زمانی که در مدرسه ابتدایی بود دچار مشکل شد. مدت کوتاهی پس از مرگ مادرش، پدرش دوباره ازدواج کرد. میراندا و پدرش خیلی با هم هماهنگ نبودند. از برادران و نامادری خود نیز فاصله می‌گرفت. اولین محکومیت جنایی میراندا در کلاس هشتم او بود. سال بعد به جرم دزدی محکوم شد و به یک سال تحصیل در مدرسه اصلاحات محکوم شد.
نخستین رویداد مهم در زندگی وی، مرگ مادرش در شانزده ماهگی او بود. بهجت، تحصیلات ابتدایی را در مکتب‌خانه ملاحسین کوکبی فومنی واقع در فومن گذراند و در همان شهر به تحصیل مقدمات علوم اسلامی در حوزه علمیه زیر نظر افرادی همچون احمد سعیدی فومنی، در کنار برخی متون ادبیات فارسی مانند بوستان سعدی، گلستان سعدی و کلیله و دمنه فراگرفت.
مادران بینی در ناله ز سوگ فرزند پسران بینی درگریه ز مرگ مادر
در ۱ مه ۱۸۲۰ میلادی، با دکتر مارک آنتون فایفر، وکیل در لووف، (اکنون لویو، اوکراین)، در ارتباط با دولت اتریش که ۲۴ سال بزرگتر از او بود ازدواج کرد، دکتر فایفر، با افشای مقامات فاسد اتریش در گالیسیا (اروپای شرقی)، مجبور به استعفا شد. پس از آن، یافتن شغل و به منظور حمایت از خانواده دشوار بود و به دلیل فقر آنها، آیدا دوره‌های نقاشی و موسیقی را فرا گرفت. اوضاع مالی خانواده فقط پس از مرگ مادرش در سال ۱۸۳۱ بهبود یافت و با این میراث کوچک، ایدا فایفر توانست معلمان بهتری را برای دو پسرش استخدام کند. شوهرش ۷ سال بعد در ۱۸۳۸ درگذشت.
اولجایتو در سال ۶۵۹ ه‍.ق به دنیا آمد، مادر وی اوروک خاتون (منبع دیگر آرکاو خاتون) مسیحی بود و تحت تأثیر کشیشان دربار، فرزند خود را غسل تعمید داده و به افتخار پاپ زمان که نیکلاس چهارم بود، او را «نیکلاس» نام نهاده بود. او تا زمان مرگ مادرش مسیحی باقی ماند. در کودکی در جوی که مسیحیان نیرو و احترام فراوان داشتند، رشد کرد. پدر وی ارغون کلیساهایی را که به دستور احمد تگودار ویران شده بود، مرمت کرد و همچنین ماریهبالاها، اسقف کلیسای نسطوری ایران را بر اریکه قدرت نشانید و کلیسای مارشلیطه در مراغه را که مرکز مسیحیان ایران به‌شمار می‌رفت، رونق دوباره بخشید.
نانسی آدامز (بلیک لایولی)، دانشجوی رشته پزشکی مدت کوتاهی پس از مرگ مادرش به ساحل دور افتاده‌ای در مکزیک می‌رود، همان ساحلی که مادرش هنگامی که او را باردار بود به آنجا رفته بود. یک فرد محلی بنام کارلوس (اسکار جانادا) که در آن منطقه ساکن بود او را با اتومبیل خود به ساحل می‌رساند. نانسی به دو فرد محلی دیگر ملحق می‌شود و چندین ساعت به موج سواری می‌پردازند. نانسی برای استراحت پس از موج سواری یک تماس ویدئویی با خواهرش کول (سدونالگ) برقرار می‌کند. زمانی که او با پدرش (برت کالن) یک مکالمه احساسی و تیره و تار برقرار می‌کند آشکار می‌شود که مرگ مادرش باعث شده تا نانسی دانشکده پزشکی را رها سازد.
در سال ۲۰۰۱، معاینات پزشکی نشان داد که اسلش به بیماری قلبی کاردیومیوپاتی مبتلاست که اما با کارگذاری باتری قلبی از مرگ نجات پیدا نمود. بیماری وی نتیجه سال‌ها مصرف الکل و مواد مخدر بود. وی از سال ۲۰۰۶ مصرف الکل را کنار گذاشت که خودش آن را مدیون همسرش پرلا می داند. در سال ۲۰۰۹، پس از مرگ مادرش بر اثر ابتلا به سرطان ریه، وی سیگار را نیز ترک نمود.
اول به ماتم طفل صغیر خون جگر که نبودش بدم مرگ مادر و پدری
هیثم بلند نامه‌ای را می‌خواند که واشینگتن به خاطر کمک کانینکهاکا به ارتش بریتانیا تصمیم گرفته دهکدهٔ کانر را آتش بزند و بر زمین‌های زراعی آن‌ها نمک بپاشد. همچنین هیثم آتش‌سوزی چندین سال پیش دهکده را که موجب مرگ مادر کانر شده، به واشینگتن نسبت می‌دهد و او را مسئول می‌داند.
مرگ مادر بر دل طفلان بود بار گران حسبةلله فکر این گرانباری کنید
گوشه گیری از ادب برداشت سر گفت‌: مرگ مادر ذوق و ادب