مراقبت کردن

معنی کلمه مراقبت کردن در لغت نامه دهخدا

مراقبت کردن. [ م ُ ق َ / ق ِ ب َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) نگاه داشتن. ( یادداشت مؤلف ). نگهبانی ونگهداری کردن. || مواظبت کردن. پاییدن.

معنی کلمه مراقبت کردن در فرهنگ فارسی

نگاهداشتن

معنی کلمه مراقبت کردن در ویکی واژه

sorvegliare
vigilare

جملاتی از کاربرد کلمه مراقبت کردن

از آنجا که مادرش توانایی مراقبت کردن از کودک را نداشت، استیو را در سال ۱۹۳۳ نزد والدین خود گذاشت و رفت. کمی بعد استیو به همراه پدربزرگ و مادربزرگش به اسلاتر، جایی که دایی بزرگش مزرعه‌ای داشت رفته و در آنجا بزرگ شد. استیو مک‌کوئین مسیحی کاتولیک بود.