معنی کلمه متری در لغت نامه دهخدا
متری. [ م ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به متر.
- دستگاه متری ، سیستم متری ؛ به موجب قانونی که در سال 1304 هَ. ش. ( 1926 م. ) از مجلس شورای ملی گذشت ، سیستم متری در ایران رسمی شناخته شد و برابریهای آن بامقیاسهای ایرانی به طور تقریب به این شرح تعیین گردید:
1 - واحد وزن :
10 نخود یا 2 درهم = 2 گرم.
یک مثقال یا 5 درهم = 5 گرم .
یک سیر یا 75 درهم = 75 گرم.
یک چارک یا 750 درهم = 750 گرم.
یک سنگ یا 1000 درهم = یک کیلوگرم.
یک من یا 3000 درهم = 3 کیلوگرم.
یک خروار یا 000،300 درهم = 300 کیلوگرم.
2 - واحد طول :
یک گره = یک دسیمتر
یک گز =یک متر.
3 - واحد مساحت :
یک قفیز = یک دکامتر مربع.
یک جریب = یک هکتار. ( هزار متر مربع ). اوزانی که هنگام تصویب این قانون رواج داشت و هنوز هم رواج دارد ( قطع نظر از اختلافات محلی ) اندکی با جدول مذکور فرق دارد و بدین شرح است.
یک مثقال = 4/64 گرم = 71/6 گرین انگلیسی.
یک سیر = 16 مثقال = 74/24 گرم = 2 آومن و 186 گرین ( تقریباً 75 گرم ).
یک من تبریز = 40 سیر = 2/970 کیلوگرم = 6/5464 پوند.
یک من شاه = 2 من تبریز = 5/94 کیلو گرم = 13/0928 پوند.
یک من ری = 2 من شاه. = 11/880
کیلوگرم = 26/01856 پوند.
یک خروار = 100 من تبریز = 297/00
کیلوگرم = 654/64 پوند.
3 خروار = یک تن سبک ( تقریباً ) = 1963/92 پوند.
312 خروار = یک تن تقریباًو = 2291/24 پوند.
یک ذرع = 16 گره = 39 تا 42 اینچ بنابر معمول محل. ( فرهنگ فارسی معین ).و رجوع به مقیاسات شود.