نتو

نتو

معنی کلمه نتو در لغت نامه دهخدا

نتو. [ ن َت ْوْ ] ( ع مص ) نُتُوّ. ( از معجم متن اللغة ). رجوع به نتوّ شود.
نتو. [ ن ُت ُوو ] ( ع مص ) آماسیدن. ( از منتهی الارب ). ورم کردن.( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). برآماسیدن. ( از ناظم الاطباء ). نَتْو. ( معجم متن اللغة ). || بلند برآمدن. ( از منتهی الارب ). || از جای خود بیرون آمدن چیزی و بلند گردیدن آن. ( از ناظم الاطباء ). || ( اِمص ) برآمدگی : چهارستونی است از سنگ مدور و متساوی که در آن هیچ نتوی و فرجه ای و نقصانی و زیادتی نیست. ( تاریخ قم ص 69 ).

معنی کلمه نتو در فرهنگ فارسی

آماسیدن یا بلند بر آمدن یا ورم کردن .

معنی کلمه نتو در دانشنامه عمومی

نتو (بازیکن فوتبال زاده ۱۹۶۶). نتو ( پرتغالی: Neto؛ زادهٔ ۹ سپتامبر ۱۹۶۶ ) بازیکن فوتبال اهل برزیل بود.
از باشگاه هایی که در آن بازی کرده است می توان به باشگاه فوتبال اتلتیکو مینیرو، باشگاه فوتبال سانتوس، باشگاه فوتبال سائو پائولو، باشگاه فوتبال کورینتیانس، و باشگاه فوتبال پالمیراس اشاره کرد.
وی همچنین در تیم های ملی فوتبال زیر ۲۳ سال برزیل و برزیل بازی کرده است.
وی در مسابقات کشوری و بین المللی در مجموع برندهٔ ۱ مدال نقره شده است.

جملاتی از کاربرد کلمه نتو

ز دریا، همه بار نتوان به چنگ: گهر برد، بی‌بیمِ کامِ نهنگ
که توبه کردم و دیگر گنه نخواهم کرد تو خود دگر نتوانی به ریش خویش مخند
ور نماید وفای سرد که من نتوانم بر جز او رفتن
ای مهر توام در گل وی جای توام در دل از خویش گریزم هست اما زتو نتوانم
بار او نتوان کشید از هجر و وصل پس مرا این بس که باری می‌کشم
هر چه ما را نموده ای دانیم هیچ بر وی فزود نتوانیم
چند گویی «غم خود گو، ز سر من بگذر» کاین حدیث است که بر روی تو نتوان گفتن
چو نتوان یک بها داد این نگین را چسان گویم دو چندان پاسخ این را
خالی شو و از سر تکلّف برخیز پای همه می بوس که نتوان دانست