ناگواری. [ گ ُ ] ( حامص مرکب ) ناگوار بودن. ناگوار شدن. دژگواری. وخامت. || نامطبوعی. تحمل ناپذیری. تلخی : با کمال ناگواری ها گوارا کرده است محنت امروز را اندیشه فردای من.صائب. || امتلاء. سنگینی معده. تخمه. || بدهضمی. - ناگواری طعام ؛ برده.کظه. عسیرالهضم بودن آن.
معنی کلمه ناگواری در فرهنگ عمید
۱. [مجاز] مطابق میل نبودن، سختی، دشواری: با کمال ناگواری ها گوارا کرده است / محنت امروز را اندیشهٴ فردای من (صائب: لغت نامه: ناگواری ). ۲. بدهضم بودن غذا.
معنی کلمه ناگواری در فرهنگ فارسی
۱ - ناگواربودن .۲ - تحمل ناپذیری : باتمام ناگواریها گوارا کرده است محنت امروز را اندیشه فردای من . ( صائب لغ. ) ۳ - امتلائ معده تخمه .۴ - بدهضمی .
جملاتی از کاربرد کلمه ناگواری
موزه صلح پارک یکی از مهمترین جاذبههای فرهنگی تهران است. بدیهی است که با توجه به گسترش جنگها و اتفاقات ناگواری همچون آنها، ایده ایجاد موزههایی که به اهمیت صلح و جلوگیری از جنگ بپردازد، ضروری است! بهطور کلی هدف از ایجاد این موزهها، واقعنمایی از مسائلی چون جنگ و آگاهی بخشی و نشان دادن عواقب ناگوار جنگ و صدمات و خسارات وارد شده بر انسانها و محیط زیست است. در این موزه شما میتوانید از انواع ابزارها و آلات جنگی از قبیل ماسکهای حفاظت از گازهای شیمیایی، سلاحهای شیمیایی مانند بمبهای خوشهای و مین بازدید کنید.
عیش گیتی باد تند پر غباری بیش نیست زندگی آب روان ناگواری بیش نیست
با کمال ناگواریها گوارا کرده است محنت امروز را اندیشهٔ فردای من
فَذاقَتْ وَبالَ أَمْرِها بچشیدند گرانی و ناگواری بد سرانجامی خویش.
من و دل در چنین خرم بهاری طرب مهمان ز هر سو ناگواری
ز برف آماده گشت آب گوارا گوارائی رسد زین ناگواری
سالها پیش چرخ با ندمی ناگواریده خورد جانش همی
با کمال ناگواریها، گوارا کرده است محنت امروز را اندیشه فردای من
اندک انقلابیونی که زنده مانده بودند، در اعماق کوههای سیرا مائسترا گرد یکدیگر آمدند. چریکهای شهری فرانک پایس، اعضای جنبش ۲۶ ژوئیه و کشاورزان محلی از آنان حمایت میکردند. با عقبنشینی گروه به طرف کوهها، دنیا تا آغاز سال ۱۹۵۷ از زندهبودن کاسترو بیاطلاع بود، تا این که هربرت متیوز مصاحبهای از او را در روزنامه نیویورک تایمز به چاپ رساند. این مقاله تصویری ابدی و تقریباً اسطورهای از کاسترو و چریکها مجسم کرده بود. گوارا در مصاحبه حاضر نبود اما در ماههای آتی به اهمیت رسانهها در انقلابشان پی برد. کمبود مهمات و از دستدادن روحیه و نیز حساسیت به نیش پشه، وضعیت ناگواری برای چه ایجاد کرده بود، به گونهای که آن دوره را «دردناکترین روزهای جنگ» توصیف کرده است.
در قناعت می شود هر ناگواری خوشگوار خاک پیش مور قانع با شکر باشد یکی
تیر خوردم و سنگباران گشتم، اما هیچ چیز را سخت تر از سخن ناگواری که از دهان حق جوئی برآید، نیافتم. اموال و گنیجه های بسیار صدقه دادم، اما هیچ صدقه ای را نافع تر از هدایت گمراهان نیافتم. نزدیکی پادشاهان و بخششهاشان خوشنودم کرد اما، هیچ چیز را به از خلاصی از ایشان نیافتم.
به زود سیری وصل و گرسنه چشمی هجر به ناگواری کام و به ناگزیری کار