ناکار
معنی کلمه ناکار در فرهنگ معین
معنی کلمه ناکار در فرهنگ عمید
معنی کلمه ناکار در فرهنگ فارسی
معنی کلمه ناکار در ویکی واژه
کسی که ضربة کاری خورده و صدمة شدید دیده باشد.
جملاتی از کاربرد کلمه ناکار
نی به میناکار دارم، نی به خم، نی با سبو ساقیا چندان بده ساغر که گویم بس، مده!
هوش میباید قوی با چشم بیناکار نیست جز به پا ممکن نباشد پیش پا دیدن در آب
همیراند ناکار دیده جوان برین گونه بر تا پل نهروان
ز ترکان هر آن کس که بد پیشرو ز ناکاردیده جوانان نو
مرا پدرود ناکارده، برفتی همانا دل ز مهرم برگرفتی
وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما باطِلًا نیافریدیم آسمان و زمین و آنچه در میان آن بناکاری تا همه این گیتی بود و بس، ذلِکَ ظَنُّ الَّذِینَ کَفَرُوا آن پنداره ناگرویدگان است، فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنَ النَّارِ (۲۷) وای بر ناگرویدگان از آتش.
آسانترین و ناکارامدترین راه برای آنکه ببینیم کجا یک رشته در رشتهای دیگر تکرار شده، آن است که تمام مکانهای ممکن را یکی یکی بررسی کنیم.
نخواهی که ضایع شود روزگار به ناکاردیده مفرمای کار
وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا نیست زندگانی این جهانی، إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ مگر ناکاری و بازی، وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ و سرای پسین آن جهانی براستی که آن پاینده است و با زندگانی، لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ (۶۴) اگر ایشان دانندی ایشان را به بودید.
همی گفت پرمایه بازارگان به شاگرد کای مرد ناکاردان
جوانیست ناکار دیده و لیکن ازین بخردی آگهی کاردانی