ناپسندیده

معنی کلمه ناپسندیده در لغت نامه دهخدا

ناپسندیده. [ پ َ س َ دی دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) که پسندیده نباشد. نامطبوع. ( ناظم الاطباء ). نَض . مکروهة. ( منتهی الارب ). مکروه. منکر. نادلپسند. نه بدلخواه. نه مطابق میل. بخلاف میل. نابایسته. نامطبوع :
به پیش آمد این ناپسندیده کار
به بیهوده این رنج و این کارزار.فردوسی.بدین ناپسندیده فرمان اوی
هم اکنون بپیچان دل و جان اوی.فردوسی.هرچه میرفت ناپسندیده بود که قضا کار خویش بخواست کرد. ( تاریخ بیهقی ص 634 ). گفت فردا چنین آئید که هرچه از شما بپرسم جواب توانید دادن تاکنون کار سخت ناپسندیده رفته است. ( تاریخ بیهقی ص 154 ). و اگر چیزی دیدی ناپسندیده بانگ بروی زدی. ( تاریخ بیهقی ص 107 ). || زشت. قبیح. مکروه. ( ناظم الاطباء ). نامناسب. منکر. نکوهیده. بد. ناخوب :
گر آهنگ بر میوه داری کنید
وگر ناپسندیده کاری کنید.فردوسی ( شاهنامه ، ج 5، ص 2028 ).کارها رفت سخت بسیاردراین مدت که این مهتر بزرگ به ری بود بر دست وی ازهر لونی پسندیده و ناپسندیده. ( تاریخ بیهقی ص 402 ). گفت هرگز تا منم کاری ناپسندیده تر از این کار نکرده ام. ( اسکندرنامه خطی ). گفتند ای شاه آنچه تو کردی ناپسندیده است. ( اسکندرنامه ). پرسید که مرگ بر که دشخوارتر؟ گفت هرکه را اعمال ناپسندیده تر بود. ( سندبادنامه ص 340 ). شیر پسندیده از خون صافی تولد کند و شیر ناپسندیده یا از خون صفرائی تولد کند یا از خون بلغمی یا از خون سودائی. ( ذخیره خوارزمشاهی ). در همه طبرستان ناپسندیده تر از آن موضع نیست. ( مجمل التواریخ ).و غمناک شدند از این کار ناپسندیده. ( مجمل التواریخ ).
مگر دیدی احوال نادیده را
پسندیده و ناپسندیده را.نظامی.هرگز او را به دوستی مپسند
که رود جای ناپسندیده.نظامی.معصیت از هرکه صادر شود ناپسندیده است. ( گلستان ). و چون او را بر فعل ناپسندیده او عتاب کردند او بر نفس خود حلم کرد. ( تاریخ قم ص 186 ). و از جمله قواعد ناپسندیده اوست. ( تاریخ قم ص 164 ). || مردود. غیرمقبول. ( ناظم الاطباء ). نامقبول. نامرغوب. نه مورد پسند :
نباید که اندیشه شهریار
بود ناپسندیده کردگار.فردوسی.چه دانم که من چشم بد دیده ام
پسندیده یا ناپسندیده ام.نظامی.ناپسندیده ست پیش اهل دل

معنی کلمه ناپسندیده در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنچه که مورد پسند نباشد نامطبوع . ۲ - زشت قبیح مکروه . ۳ - مردودنامقبول . ۴ - ناشایست حرام .

جملاتی از کاربرد کلمه ناپسندیده

بگردان ز نادیدنی دیده‌ام مده دست بر ناپسندیده‌ام
وَ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ میگوید: آمرزش خواهید از خداوند خویش که وی آمرزگار است، و رهی نو از نه بسزای رهی بل بسزای خویش هر چند که رهی را جرم بسیار است، آخر فضل مولی پیش الطاف ربوبیّت است، که کرم خود بر صفت عبودیّت عرضه میکند، که هر چه از رهی تقصیر است، بی‌نیازی من برابر آنست، و هر چه ازو ناپسندیده است، مهربانی من بر سر آنست، و هر چه رهی را امید است، فضل من برتر از آنست. إِنَّ رَبِّی رَحِیمٌ وَدُودٌ الودود الّذی یتحبّب الی عباده بالاحسان الیهم. ودود اوست که بمهربانی نواخت خود بر بنده نهد، و نعمت بر وی پیاپی ریزد، تا بنده او را دوست شود. ازینجا بود که با داود (ع) گفت که: «یا داود حبب الی عبادی» راه ما بر بندگان ما روشن‌دار، و دوستی ما در دل ایشان افکن، و نعمت ما با یاد ایشان ده، و سخنان ما در دل ایشان شیرین کن، و بگوی من آن خداوندم که با جودم بخل نه، و با علمم جهل نه، و با صبرم عجز نه، و با غضبم ضجر نه، در صفتم تغیّر نه، و در گفتم تبدّل نه، ما یُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَیَّ وَ ما أَنَا بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ پس اگر بنده تقصیر کند، و حقّ این کرامت بنشناسد، و شکر نعمت بنگزارد او را عتاب کند و گوید: یا بن آدم ما انصفتنی أتحبّب الیک بالنّعم، و تتمقّت الیّ بالمعاصی، خیری علیک نازل و شرّک الیّ صاعد، رواه علی بن ابی طالب (ع) عن النبی (ص) عن اللَّه عزّ و جلّ: یا بن آدم... و ذکر الحدیث.
من این نوع خود، ناپسندیده‌ام بسی رنج دیدم که رنجیده‌ام
هر دهایی که ناپسندیده است حِسّ انسان ز عقل دزدیدست
طبقه دوم پاکی ظاهر دل است از اخلاق ناپسندیده چون، حسد و کبر و ریا و حرص و عداوت و رعونت و غیر آن آراسته شود به اخلاق پاک و پسندیده چون، تواضع و قناعت و توبه و صبر و خوف و رجا و محبت و غیر آن، و این درجه ایمان متقیان است و پاکی از اخلاق مذموم یک نیمه از ایمان است.
الَّذِینَ یُظاهِرُونَ مِنْکُمْ مِنْ نِسائِهِمْ ایشان که می‌ظهار کنند از مردان شما از زنان خویش ما هُنَّ أُمَّهاتِهِمْ زنان ایشان مادران ایشان نیستند. إِنْ أُمَّهاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِی وَلَدْنَهُمْ ایشان را مادران جز از آنکه ایشان را زادند نیست. وَ إِنَّهُمْ لَیَقُولُونَ مُنْکَراً مِنَ الْقَوْلِ وَ زُوراً و ایشان که آن میگویند، منکری میگویند از سخن ناپسندیده. وَ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ (۲). و خدای فراگذارنده و مهربان است
وَ اللَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْکُمْ و خدای میخواهد که شما را با خود آرد، وَ یُرِیدُ الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الشَّهَواتِ و ایشان که درین جهان گرد بایستهای ناپسندیده میگردند، میخواهند، أَنْ تَمِیلُوا مَیْلًا عَظِیماً (۲۷) که شما از راه راستی بگردید بگشتنی بزرگ.
و اوستادم را اجل نزدیک رسیده بود و درین روزگار سخنانی میرفت بر لفظ وی ناپسندیده که خردمندان آن نمی‌پسندیدند. یکی آن بود که آن روز عرض‌ بگورستانی برگذشت، و من با وی بودم، جایی بایستاد و نیک بیندیشید و پس براند.
شرم دار، ای پدر، ز فرزندان ناپسندیده هیچ مپسند آن