ناپسند

معنی کلمه ناپسند در لغت نامه دهخدا

ناپسند. [ پ َ س َ ] ( ن مف مرکب ) غیرمطبوع. ناگوار. مکروه. ( ناظم الاطباء ). ناپسندیده. چیزی که پسندیده نباشد. ناخوش آیند. نادلپذیر. مکروه. نامطبوع. نه بدلخواه. بخلاف میل. علی رغم. کریه :
عاشقی خواهی که تا پایان بری
بس که بپسندید باید ناپسند.رابعه بنت کعب.یکی آگهی یافتم ناپسند
سخنهای ناخوب ناسودمند.فردوسی.بپوشیدم این جامه ناپسند
بفرمان آن شهریار بلند.فردوسی.بدانستم آن نامه ناپسند
که آمد ز فرزند چندین گزند.فردوسی.محنت و حال ناپسند اینت فتوح روز و شب
بلبل و چشم دردمند اینت دوای آسمان.خاقانی.بباید ساخت با هر ناپسندی
که ارزد ریش گاوی ریشخندی.نظامی.هر که پسند آمدش چون تو یکی در کنار
بس که بخواهد شنید سرزنش ناپسند.سعدی.خلاصم ده از ورطه ناپسند
به رویم در مغفرت درمبند.نزاری قهستانی. || قبیح. زشت. ( ناظم الاطباء ). بد. نکوهیده. ناخوب. ناممدوح. نامستحسن. ناستوده. مذموم. ذمیم :
نهنگ و دیو و پلنگش مخوان و شیر مدان
که ناپسند بود نزد مردم هشیار.فرخی.گفت یا زن در حق پیغمبران دعا نکنم که ناپسند است. ( قصص ص 121 ).
خود تو کاهل نشستی ای غافل
ناپسند است غفلت از عاقل.سنائی.مده ناخوب را بر خاطرم راه
بدار از ناپسندم دست کوتاه.نظامی.در ما بروی کسی درمبند
که دربستن در بود ناپسند.نظامی.آب در دیده گفتش آن دلبند
کاینچنین ناپسند را مپسند.نظامی.لیک چون اغلب بدند و ناپسند
بر همه می را محرم کرده اند.مولوی.لقمان را گفتند ادب را از که آموختی گفت از بی ادبان هر چه ازیشان در خاطرم ناپسند آمد از فعل آن پرهیز کردم. ( گلستان ). تعرض سوءالی از اهل ادب در نظرش قبیح و ناپسند آمد. ( گلستان ).
به مستی سخاوت بود ناپسند
اگر عاقلی بشنو این طرفه پند.نزاری قهستانی. || کار بد. حرکت شنیع :
اگر در اخلاق من ناپسندی بینی که مرا آن پسند همی نماید برآنم اطلاع فرمائی. ( کلیات سعدی چ مصفا، ص 90 ).
اگر صد ناپسند آید ز درویش

معنی کلمه ناپسند در فرهنگ معین

(پَ سَ )(ص . ) فاقد حالت پسندیدگی ، ن اخوشایند، نامطلوب .

معنی کلمه ناپسند در فرهنگ عمید

کاری یا چیزی که پسندیده نباشد، ناپسندیده، زشت.

معنی کلمه ناپسند در فرهنگ فارسی

( صفت ) آنچه که مورد پسند نیست ناخوش آیند غیر مطبوع . ۲ - زشت نکوهیده مذموم : مده ناخوب را بر خاطرم راه بداراز ناپسندم دست کوتاه . ( نظامی . ) ۳ - ( اسم ) کاربد عمل نادرست . ۴ - ( صفت ) ناپذیرنده حرف نشنو: گمان بردمت زیرک و هوشمند ندانستمت خیره و ناپسند. ( سعدی )

معنی کلمه ناپسند در ویکی واژه

فاقد حالت پسندیدگی، ن اخوشایند، نامطلوب.

جملاتی از کاربرد کلمه ناپسند

اگرم نمی‌پسندی مدهم به دست دشمن که من از تو برنگردم به جفای ناپسندان
نمودن بزرگی و گندآوری به دل ناپسند است اگر بنگری
بروز زالی ممکن است پیامدهای ناخواسته و ناپسندی بر زندگی فردی، نگرانی از تولد نوزاد زال و نیز بر روابط اجتماعی شخص دچار زالی تأثیر بگذارد.
به تدریج شمار قوانینی که رفتار زرتشتیان را کنترل می‌کرد و شرکت آنان در جامعه را محدود می‌ساخت افزایش یافت به امیدی که آنان به اسلام روی بیاورند. با گذشت زمان آزار زرتشتیان رواج یافت و شمار پیروان این آیین کم‌تر شد. برخی از زرتشتیان به صورت صوری مسلمان شدند تا از دست قوانین فرار کنند برخی دیگر نیز به این دلیل مسلمان شدند که کار با آتش بخشی از شغل آنان بود و این از دیدگاه زرتشتیان ناپسند به‌شمار می‌رفت.
وقتی لیزا، همسر ویل که از او جدا شده‌است، در حین توقف در پمپ بنزین ناپدید می‌شود، ویل باید دست به اقدامی دیوانه وار برای نجات او بزند، در حالی که پلیسی که او را به بازی ناپسند مظنون می‌کند، فرار می‌کند.
این موضوع که آیا هنر اروتیک، نمونه‌ای از پدیده‌های زشت و ناپسند هست یا خیر؟، بدون شک بستگی به استانداردهای جامعه‌ای دارد که این نوع هنر، در آن نمایش داده می‌شود.
تو زین ناپسندیده فرمان او هم اکنون بپیچان تن و جان او
پسندیدی به خود این ناپسندی وز آن پس جرم آن بر وی فکندی
و گر بر دلت بگذرد ناپسند از آنجانب البته صورت مبند
در جوانمردی نباشد ناپسند گر نگیرند آن برین ناهوشمند
در ۴ ژوئیه۲۰۰۵، شورای ملی کلیساها رسماً علیه جنگ عراق موضع گرفت و آن را ناپسند خواند و خواستار تغییر در سیاست ایالات متحده شد.
آب در دیده گفتش آن دلبند که‌این‌چنین ناپسند را مپسند
چه گفتم که بود آن سخن ناپسند که هستم به زندان آهن به بند؟
گر از شاه کاری رود ناپسند تو باری زبان از ملامت ببند
طلاق طبق احکام بهائی مجاز است ولی بسیار نکوهش شده و ناپسند در نظر گرفته می‌شود. بهائیان ازدواج را پیوند مقدّسی می‌دانند که فقط در شرایط حاد و هنگامی که چارهٔ دیگری نیست باید به آن پایان داد.
عاشقی خواهی که تا پایان بری بس که بپسندید باید ناپسند