ناوی. ( ص نسبی ، اِ ) سربازی که در خدمت نیروی دریائی است. ( از لغات فرهنگستان ). رجوع به ناو به معنی کشتی جنگی شود. ناوی.( ع ص ) اشتر فربه. ج ، نِواء. و رجوع به ناویة شود.
معنی کلمه ناوی در فرهنگ معین
(ص نسب . ) سربازی که در نیروی دریایی خدمت می کند.
معنی کلمه ناوی در فرهنگ عمید
دو استخوان در مچ دست و پا. سرباز نیروی دریایی.
معنی کلمه ناوی در فرهنگ فارسی
( صفت ) سربازی که درخدمت نیروی دریایی است . سربازنیروی دریایی .
معنی کلمه ناوی در دانشنامه عمومی
ناوی (گروه موسیقی). ناوی ( به انگلیسی: NAVI ) گروه موسیقی بلاروسی است. آن ها در مسابقه آواز یوروویژن ۲۰۱۷ نماینده بلاروس بودند .
معنی کلمه ناوی در دانشنامه آزاد فارسی
رجوع شود به:بزرگ تپه، جزیره
جملاتی از کاربرد کلمه ناوی
چو بی ساز بودند بگریختند تهی دست ابا خصم ناویختند
مقصد امید خلقی زان در ایوانت شود حاجت دینی و دیناوی، خلایق را روا
وی بر اثر ابتلا به بیماری کروناویروس ۲۰۱۹ درگذشت.
هرکه دائم با نگار خویشتن باشد به هم دلش ناویزد به درد و جانش ناویزد به غم
هذه انما و لیکم الله نناوی به نهاراً و لیلا
و مثل این چون چهار کس بود که به طلب علم همی شوند. حاسدی اندر راه ایشان بایستد و یکی را منع همی کند و وی فرمان او نبرد ولیکن با وی به جنگ ایستد و روزگار بدان همی برد و آن دیگر را منع کند، وی دفع کند و به خصومت بنایستد و آن سیم خود به دفع نیز بنایستد. همچنان می رود تا هیچ روزگار وی نشود و آن چهارم را منع کند و او خود به وی التفات نکند و همچنان می رود و مشغول نشود بلکه التفات نکند و به شتاب رفتن گیرد. این حاسد از دوی اول چیزی از مراد خود حاصل کرد و از سیم هیچ مراد حاصل نکرد و از چهارم با آن که هیچ مراد حاصل نکرد زیادت چیزی وی را حاصل شد و اگر از همه پشیمان نشود از منع این بازپسین پشیمان شود و گوید کاشکی نکردمی. پس اولیتر آن بود که اندر وسوسه و مناظره آن تا تواند بناویزد و بزودی با سر مناجات شود.
بود شرط پیغون و ورفان شفیع می و عنبر و مشک ناویژه ناک
جان حیدر در آز ناویزد شیر از آتش همیشه بگریزد
ریشه این تکشاخهای کنونی هم مشخص شده نیست اما گمان میرود که این تکشاخ از دانمارک و اسکاندیناوی ریشه میگیرد. [نیازمند منبع]
ای ز شفقت داده مهر مادران هست این غرقاب را ناوی گران