ناوه
معنی کلمه ناوه در لغت نامه دهخدا

ناوه

معنی کلمه ناوه در لغت نامه دهخدا

ناوه. [ وَ / وِ ] ( اِ ) ( از: ناو + ه ، پسوند تصغیر، نسبت و شباهت ) ناوک. در سلطان آباد اراک : نوه ( چوب کوتاه میان خالی که گلکاران بدان گل کشند )، تهرانی : ناوه ، بروجردی : نووه ، معرب : ناوق. ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ). چوب کوتاه میان خالی کرده را گویند که گل کاران بدان گل کشند. ( برهان قاطع ) ( از آنندراج ). چوب کوتاه میان خالی کرده که بدان خاک و گل کشند و کار کنند. ( انجمن آرا ). چوبی که میانه آن را تهی ساخته اند و گلکاران بدان گل کشند و امثال آن. لاک گلکشی. ( جهانگیری ). ناوی که گلکاران بدان گل کشند. ( ناظم الاطباء ). ظرفی است چوبین کوچک تر از زنبر [ زنبه ] به صورت کشتی خرد که با آن در بنائی گل و خشت به بالای بام و بنا برند و عامل آن را ناوه کش خوانند. زنبه گل کشی :
ننشینم تا به زخم شمشیر
این ناوه ز بام ناورم زیر.نظامی.زحل ز بهر شرف ناوه ای بشکل هلال
بساخت تا که بدو گل به نردبان آرد.کمال اسماعیل ( از جهانگیری ).در زمان ْ ترک فلک پای نهد اندر گل
همچو هندو بکشد ناوه بسر کیوانش.ابن یمین ( از جهانگیری ). || به معنی مطلق ظرف و جای هر چیزبصورت مزید مقدم آید :
من فراموش نکردستم و هرگز نکنم
آن تبوک جو و آن ناوه اشنان ترا.منجیک.روزدگر آنگهی به ناوه و پشته
در بن چرخشتشان بمالد حمال.منوچهری.برگیر کنند و تبر و تیشه و ناوه
تا ناوه کشی خار زنی گرد بیابان.خجسته ( از فرهنگ اسدی ). || تبشی چوبین که در آن خمیر کنند. ( از برهان قاطع ) ( از سروری ). تشت چوبینی که در آن خمیر کنند. ( آنندراج ). تشته چوبین. ( صحاح الفرس ). تبشی [ تبسی ، سینی ] باشد چوبین. ( لغت نامه اسدی ). ناوی که در آن آرد خمیر کنند و هر چیز که مانند آن باشد. ( ناظم الاطباء ). تشتک یا لگن چوبی که بجای تغار سفالین خمیرگیری خمیر کردن آرد را به کار برند. تشت چوبین خمیرگیری. || نقیره. جرم. نوعی از زورقها. سفینه کوچک. ( از تاج العروس ) ( از منتهی الارب ). جهاز. ناو. کشتی. ( ناظم الاطباء ). کشتی. ( الجماهر ابوریحان بیرونی ص 45 ). || چوب میان تهی را گویند مانند کشتی کوچک. ( جهانگیری ). چوب کوتاه میان خالی. ( غیاث اللغات ). || چوب یا آهن میان خالی که تیر ناوک را در آن نهاده اندازند. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). لوله میان کاواک که در آن تیر گذاشته می اندازند. ( ناظم الاطباء ). آن چوب خالی کرده که تیر ناوک در آن نهند و بیندازند. ( از مؤید ). || آلتی که بدان گندم و جو از دول به آسیا ریزد. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). ناو و مجرائی که از آن گندم به گلوی آسیا ریزد. ( ناظم الاطباء ). ناوق. رجوع به ناوک شود. || راه بدررو آب و آن اکثراً از چوب بود یا از سفال. ( از غیاث اللغات ). رجوع به ناو شود. || ناو. شیار پشت آدمی. ( ناظم الاطباء ). چوبک [ ظ: جویک ، رجوع به ناو شود ]. میان پشت آدمی. ( از برهان قاطع ) ( از آنندراج ). رجوع به ناو و ناوک شود. || چوبک [ ظ: جویک ] میان دانه گندم و خسته خرما. ( از برهان قاطع ) ( از آنندراج ). نقیر. ( مقدمة الادب زمخشری ) ( نصاب ). فرورفتگی میان استخوان خرما به درازا. شکاف به درازا در هر چیزی. || جوی. آبگیر. || چوبی که بدان پشت میخارانند. ( ناظم الاطباء ). || چادر کهنه. ( برهان قاطع ) ( از آنندراج ). پرده و چادر کهنه. رجوع به ناونه شود. || دیگ. دیگچه. ( ناظم الاطباء ). || نام جائی و مقامی هم هست. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). || بدن مکتسبی را گویند که قالب روح باشد. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). بدن. قالب روح. ( ناظم الاطباء ). بدین معنی ظاهراً برساخته ٔفرقه آذر کیوان است. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ).

معنی کلمه ناوه در فرهنگ معین

(وِ ) (اِ. ) ظرف چوبی که در آن گل یا خاک می ریختند و آن را روی شانه گرفته پای ساختمان می بردند.

معنی کلمه ناوه در فرهنگ عمید

ظرف چوبی که در آن گل یا خاک می ریزند و به پای ساختمان می برند.

معنی کلمه ناوه در فرهنگ فارسی

ظرف چوبی که در آن گل یاخاک میریزندوروی شانه بپای، ساختمان می برند
( اسم ) ۱ - ناوخرد.۲ - نوعی تیر.۳ - ناوی که از آن گندم وجوازدول بگلوی آسیا ریزند.۴ - شیاری که درپشت آدمی است .۵ - شیاری که دردانه گندم و هسته خرماست . ۶ - هرچیزمیان خالی .۷ - چوب کوتاه ومجوفی که گلکاران بوسیله آن گل کشند.۸ - طبقی چوبین که در آن خمیرکنند. ۹ - ظرف چوبین : من فراموش نکردستم وهرگزنکنم آن تبوک جوو آن ناوه اشنان ترا. ( منجیک لغ. )
از دهات دهستان گرمخان بخش حومه شهرستان نیشابور است .

معنی کلمه ناوه در فرهنگ اسم ها

اسم: ناوه (دختر) (فارسی)
معنی: نام روستایی در نزدیکی خرم آباد

معنی کلمه ناوه در فرهنگستان زبان و ادب

{trough} [علوم جَوّ] ناحیه ای کشیده در جوّ زمین با فشار نسبتاً کم

معنی کلمه ناوه در دانشنامه عمومی

ناوه (خورگام). ناوه یک منطقهٔ مسکونی در ایران است که در دهستان خورگام واقع شده است. ناوه ۱۵ نفر جمعیت دارد.
ناوه (رودبار). ناوه ، روستایی از توابع بخش عمارلو شهرستان رودبار در استان گیلان ایران است.
این روستا در دهستان کلیشم قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۴۹ نفر ( ۴۱خانوار ) بوده است.
مردم روستای ناوه به زبان تاتی رودباری ( دیلمی ) تکلم می کنند.
ناوه (زمین شناسی). ناوه ( انگلیسی: Trough ) در زمین شناسی به فرورفتگی یا چاله ساختاری خطی گفته می شود که در فاصله ای طولانی گسترده شده و از درازگودال کم شیب تر است.
ناوه ممکن است یک حوضه ساختاری باریک یا یک کافت زمین شناختی باشد که اغلب در لبه صفحه زمین ساختی تشکیل می شود.
ناوه های اقیانوسی متعددی وجود دارند که در زیر اقیانوس ها یافت می شوند، مانند ناوه کیمن، ناوه نانکایی و ناوه تیمور.
ناوه (غزنی). ناوه ( به لاتین: Nawa ) یک منطقهٔ مسکونی در افغانستان است که در ولسوالی ناوه ولایت غزنی واقع شده است. ناوه ۲٬۰۰۷ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
ناوه (هواشناسی). ناوه ( انگلیسی: Trough ) یک منطقه دراز با فشار اتمسفری نسبتاً کم و بدون خط هم فشار بسته است که آن را به عنوان یک مرکز کم فشار مشخص می کند. از آنجا که فشار کم به معنای ارتفاع کم روی سطح فشار است، عنوان های فرورفتگی ها و برآمدگی ها به ویژگی هایی که در یک نقشه توپوگرافی هستند، اشاره دارند.
ناوه ممکن است در سطح یا در بالا باشد. ناوه های نزدیک به سطح گاهی اوقات یک جبهه هوای مرتبط با ابرها، رگبارها و تغییر جهت باد را مشخص می کنند. ناوه های سطح های بالاتر در رودباد، منعکس کننده رشته های چرخندی ورتیسیته هستند. حرکت آن ها باعث واگرایی باد در سطح بالایی، بلند کردن و خنک کردن هوای جلو ( پایین دست ) شده و به ایجاد شرایط ابری و بارانی در آنجا کمک می کند.
معنی کلمه ناوه در فرهنگ معین
معنی کلمه ناوه در فرهنگ عمید

جملاتی از کاربرد کلمه ناوه

روز دگر آنگهی به ناوه و پشته در بن چرخشتشان بمالد حمال
پی اندود ایوان تو کیوان کشد از ماه نو بر دوش ناوه
این موشک، از جمله موشک‌های بسیار قدرتمند جهان است که توسط شوروی سابق و به منظور مقابله با قدرت راداری ناوهای آمریکایی ساخته شده است.
نورثروپ و مک‌دانل داگلاس تصمیم گرفتند به‌طور مشترک، جنگندهٔ اف-۱۸ را برای ناوهای هواپیمابر ِ نیروی دریایی و جنگندهٔ ای-۱۸ را برای سپاه تفنگداران نیروی دریایی، تولید نمایند. اما این دو پروژه کمی بعد باهم ادغام شدند و نتیجه جنگندهٔ چندماموریتهٔ اف/ای-۱۸ از آب درآمد.
این شهر محل دفن امامزاده حسن از نوادگان امام موسی کاظم می‌باشد. این شهر بین بندر گناوه و بندر دیلم و در محل بندر باستانی سینیز در کناره خلیج فارس قرار گرفته‌است.
سکت او ناوهم سکتوا و لا سئمو و لا عتبوا خبر نکنم دگر که مرا رسید خبر ز مخبر او
احمدحسین، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان گناوه استان بوشهر ایران.
ارناوه، روستایی در دهستان اترک بخش مرکزی شهرستان مانه در استان خراسان شمالی ایران است.
این جت جنگنده ابتدا اف-۱۱اف نام گرفته بود اما از سال ۱۹۶۲ نام اف-۱۱ تایگر برای آن انتخاب شد. تایگر عمر فعالیت کوتاهی داشت و در سال ۱۹۶۱ از ناوهای هواپیمابر کنار گذاشته شد و پس از آن تا سال ۱۹۶۷ به عنوان هواپیمای آموزشی مورد استفاده قرار می‌گرفت. اف-۱۱ تایگر از سال ۱۹۵۷ بین هواپیماهای گروه نمایش هوایی بلو آنجلز هم قرار داشت و تا سال ۱۹۶۹ که با اف-۴ فانتوم جایگزین شد در نمایش‌های این گروه نظامی آمریکایی شرکت می‌کرد.
خشت سیمین افکند بدر منیرت بر شرف ناوه زرین کشد سلطان گردونت ببام
حفاظت از این کشتی را نیروهای آمریکایی بر عهده داشتند و آمریکا در این عملیات علاوه بر نیروها و تجهیزات پیشرفته رزم دریایی خود از 6 ناو ایرانی خود که در اصل ناوهای خریداره شده توسط پهلوی بودند بهره گرفت. این ناوها با این که پول آنها توسط طرف ایرانی پرداخت شده است ولی آمریکا از تحویل آنها به ایرانی ها جلوگیری کرد.
احمد محمدی‌زاده (زادهٔ ۱۳۴۰ در گناوه) نظامی و سیاستمدار ایرانی است که هم‌اکنون در دولت سیزدهم از سال ۱۴۰۰ به‌عنوان استاندار بوشهر فعالیت می‌کند. وی در خلال جنگ ایران و عراق از اعضای سپاه پاسداران بود و پیش‌تر فرماندهی منطقه دوم دریایی نوح نبی ندسا و دانشگاه فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران را برعهده داشت.
گاه لطف و گاه قهر و گاه ناز و گه نیاز گه کنارو گه کناوه گاه عزو و گاه دل
مهش بماله ی سیمین کشیده گچ در طاق خورش بناوه زرین کشیده گل بر بام
تیزچشم، آهن جگر، فولاد دل، کیمخت لب سیم دندان، چاه بینی، ناوه کام و لوح روی
بنوای شمامه ناو کیم؟ آب در ناوه امامه تو
روستای ازناوه در غرب شهرستان کاشان و در ۵۱ کیلومتری شهر کاشان واقع شده است (فاصله هوایی ازناوه تا کاشان ۳۷ کیلومتر است) ازناوه در دامنه شمالی اردهال قرار گرفته است و از روستاهای قدیمی واقع در این منطقه می‌باشد.
زحل زبهرشرف،ناوه یی بشکل هلال بساخت تاکه برو گل بنردبان آرد
تکیه بر امید و بیم خود مدار فضل حق دان هم بناوهم مدار