معنی کلمه ناهنجار در لغت نامه دهخدا
- رفتار ناهنجار ؛ رفتار بی تناسب و ناملایم و ناپسند.
|| خشن. تربیت ناشده. ناخراشیده. نخراشیده و نتراشیده. بدون ادب و ظرافت : در دل گفتم که مردی ناهنجار است که با دست ناشسته غذا میخورد. ( تذکرة الاولیاء ).
ناهنجار
- رفتار ناهنجار ؛ رفتار بی تناسب و ناملایم و ناپسند.
|| خشن. تربیت ناشده. ناخراشیده. نخراشیده و نتراشیده. بدون ادب و ظرافت : در دل گفتم که مردی ناهنجار است که با دست ناشسته غذا میخورد. ( تذکرة الاولیاء ).
معنی کلمه ناهنجار در فرهنگ معین
معنی کلمه ناهنجار در فرهنگ عمید
۲. [مجاز] زشت و ناپسند.
۳. [مجاز] کج و ناهموار.
معنی کلمه ناهنجار در فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - بی قاعده برخلاف قاعده نه به آیین .۲ - نامناسب .۳ - نامعقول ناپسند: اطوار ناهنجاروسخنان بی ادبانه او بغایت آزرده خاطر بود.۴ - ناهمواردرشت . ۵ - تربیت نشده خشن مقابل بهنجار.
معنی کلمه ناهنجار در فرهنگستان زبان و ادب
معنی کلمه ناهنجار در ویکی واژه
نامعقول، ناپسند.
جملاتی از کاربرد کلمه ناهنجار
میر غیرتمند از این رفتار ناهنجار ریخت بر جبین از شرم خوی چون بر گل سوری گلاب
هان و هان ای راهرو هشیار شو دورتر زین راه ناهنجار شو
هر که را دولت این کار میسر گردد او شکایت نکند از فلک ناهنجار
مهر اگر آرد بسی بی‌جا و بی‌هنگام آرد قهر اگر دارد بسی ناساز و ناهنجار دارد
فلک از دور ناهنجار خود لختی عنان درکش شکایت‌های گوناگون مرا با کوکب است امشب
داد از کردار ناهنجار تو تا چه آرد پیش تو کردار تو
چند گوئی حدیث بی فرجام چند پوئی طریق ناهنجار
به ناهنجاری از خود رفتنم صورت نمی‌بندد پر طاووسم و پرگار دارد گردش رنگم
گفتم ای سنگ دل رو سیه سوخته کون دم خور این لحظه چه فریاد کنی ناهنجار
نیز در بغداد با او رزم ناهنجار کرد هم در آخر صلح با آن خصم بدکردار کرد
در سپتامبر سال ۲۰۰۸ آلیشا در اولین مسابقه سه‌گانه خود برای یک گروه خیریه شرکت کرد و سپس به تیم سه‌گانه دانشگاه آریزونا پیوست. در سال ۲۰۱۰ آلیشا به ناهنجاری کیاری و نشانگان اهلرز-دنلوس مبتلا شد و سپس در اوت ۲۰۱۳ پای چپ خود را از دست داد.
۲. پدید آوردهٔ ناهنجاری ژنتیکی ماندگار
عمل سوراخ کاری بدن خطراتی نیز از جمله عفونت بافت‌ها، تغییر شکل ناهنجار و ناخواسته آنها، و ایجاد حساسیت دارد.