نانوشته. [ ن ِ وِ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) غیرمکتوب. به کتابت نیامده. || ( ق مرکب ) بدون آنکه نوشته شده باشد. در حالی که مکتوب و نوشته نیست : این فصل خوش است لیکن از صفحه گل بلبل همه نانوشته برمیخواند.ظهیر فاریابی.عذرا که نانوشته بخواند حدیث عشق داند که آب دیده وامق رسالت است.سعدی.
معنی کلمه نانوشته در فرهنگ فارسی
غیر مکتوب به کتابت نیامده .
جملاتی از کاربرد کلمه نانوشته
هم قصهٔ نانموده دانی هم نامهٔ نانوشته خوانی
نانوشته حرف می خوانیم ما این کتاب نیک می دانیم ما
سری که نانوشته همی خواندم از رخت خط تو شرح داد علی احسن الوجوه
آجال نارسیده عیان دیده در قضا آمال نانوشته فرو خوانده در قدر
آیات قضا نارسیده بینی احکام قدر نانوشته خوانی
رخت نانوشته خط سبز خویش گل آتش در اوراق دفتر زده
به دل که چون ورق نانوشته پاکیزه ست چرا کشم ز خیال دروغ و راست رقم
شد پشت و روی نامه سیه با وجود آن از صد هزار حرف یکی نانوشتهایم
تا صفحه نانوشته است آسوده از تماشاست در روزگار خط حسن عاشق نگاه گردد
این نوع ازدواج در سالهای اخیر (زمان ویرایش ۱۳۹۳) رواج یافته است. بدین معنا که تعهدی میان دختر و پسر شکل میگیرد، اما در شناسنامه ثبت نمیشود. اگر ازدواج نوعی قرارداد باشد، ازدواج سپید، نوعی قرارداد نانوشته است. به دلیل غیرقانونی بودن این ازدواج، آماری از آن در دست نیست.
فرزندان امیرموید به کوهستان پناه میبرند (این کار برای خاندان امیرموید رسمی نانوشته بود) و پس از طی مسافتی طولانی به نزد ایلات ترکمن در ترکمنصحرا میگریزند. در اینجا نبرد متوقف میشود و پدر و فرزند ارشدش به گروگان گرفته میشوند.
عذرا که نانوشته بخواند حدیث عشق داند که آب دیدهٔ وامق رسالت است