نانوایی. [ نان ْ ] ( حامص مرکب ) نانبائی. خبازی. نان پختن. نان ساختن و فروختن. عمل نانوا. رجوع به نانوا شود. || ( اِ مرکب ) نانواخانه. تنورستان. دکان نانوا. خبازخانه : ور ز نانواها یک تن به تنوراندازد دم نانوایی این معرکه برپا نشود.ایرج.
معنی کلمه نانوایی در فرهنگ عمید
۱. محل پختن و فروختن نان: دکان نانوایی. ۲. صنف نانوا.
معنی کلمه نانوایی در فرهنگ فارسی
۱ - شغل وعمل نانواخبازی .۲ - ( اسم ) محل پخت وفروش نان خبازی .
معنی کلمه نانوایی در فرهنگستان زبان و ادب
{bakery} [علوم و فنّاوری غذا] محلی که در آن محصولات نانوایی را در فر یا تنور با استفاده از حرارت خشک می پزند
معنی کلمه نانوایی در دانشنامه عمومی
نانوایی مکانی است که برای تولید یا عرضه محصولاتی که عموماً توسط فر یا تنور پخته می شود. از این قبیل محصولات می توان به نان، انواع کلوچه ها، نان شیرینی حلقوی، شیرینی، کیک و همین طور کاپ کیک ( نوعی کیک کوچک ) ، بیسکویت، کوکی ها، مافین، انواع رولت، چوب شور، دونات و دیگر چیزهایی که توسط نانوا پخته می شود اشاره کرد. برخی از نانوایی های کوچک اقدام به خرده فروشی و برخی دیگر همانند کافه اقدام به سرو چای و قهوه برای مشتریانی می کنند که تمایل دارند محصولات تازه پخته شده را در نانوایی میل کنند.
معنی کلمه نانوایی در دانشنامه آزاد فارسی
(یا: خبازی) از مشاغل سنتی، پختن و به فروش رساندن نانِ بازاری. هریک از چهار نوع اصلی نانِ بازاری ایرانی، سنگک و تافتون و بربری و لواش، شیوۀ پخت و ابزار و آدابِ خاصِ خود را دارند. مهم ترین نانِ مصرفیِ تهرانیان نانِ سنگک و تافتون بوده است. ابزارِ سنگکی های سنتی عبارت است از تنورِ دیواریِ ریگ پوش، چند میلۀ بلند با سرِ برگشته برای بیرون کشیدنِ نان های پخته، پاروی چوبی کوچک برای ریختنِ ریگ به داخلِ تنور، سنگ کوبی چوبی و وزین، به شکلِ مکعب مستطیل با دسته ای بلند برای هموارکردن شن های داخلِ تنور و بالوئک. کارکنانِ سنگکی ها عبارت اند از: خلیفه که پُرسابقه ترین فرد نانوایی سنگکی است و وظیفۀ پروردن خمیر و وَرْزْدادن آن را برعهده دارد، آردگیر که وظیفۀ او ترکیب کردن آردهای خوب و بد است، شاطر که پَزَندۀ نان است، نان گیر که نان را از تنور بیرون می آورد، آتش انداز که وظیفۀ تنظیمِ حرارتِ تنور را بر عهده دارد، ترازودار که نان را وزن کرده می فروشد، پادو که فرمانبرِ سرپایی است و امریه های ریز و درشتِ دیگر کارکنان را اجرا می کند و صاحبِ دکان که وظیفۀ تهیۀ مصالحِ کار را برعهده دارد. ابزارِ کار نانوایی های تافتونی عبارت اند از تنوری خمره مانند، حسومِ آهنیِ دسته بلندی که نان را با آن از تنور جدا می کنند، سیخِ سَرْقلّابی که با آن نان را از تنور بیرون می کشند، کج بیلِ دسته بلندی که با آن سوخت به داخلِ تنور می ریزند، نَوَرْد که با آن خمیرِ چانه گرفته را می گسترند، چَنگَکی فلزی و شانه مانند که با آن بر سطحِ خمیرِ گسترده سوراخ هایی ایجاد می کنند و ناوَنْد که ابزاری شبیهِ دَم کنی است و خمیر را با آن به دیوارۀ تنور می چسبانند. کارکنانِ تافتونی ها عبارت اند از: چانه گیر که خمیر را به مقدارِ تعیین شده گلوله می کند و ردیف به ردیف می چیند، چانه پهن کُن که چانه ها را با نورد می گسترد و شاطر که خمیرِ گسترده را به دیوارۀ تنور چسبانده پس از پختن بیرون می آورد و به دستِ مشتری می دهد.
معنی کلمه نانوایی در ویکی واژه
عمل و شغل نانوا، محل پخت و فروش نان. نانوایی در ایران به انواع بربری، لواش، تافتون، سنگک و فانتزی تولید میشود.
جملاتی از کاربرد کلمه نانوایی
راه روستا در سالهای اخیر ایجاد و آسفالت شدهاست و علاوه بر این روستا دارای آب شرب، برق، تلفن، خانه بهداشت، مدرسه ابتدایی، مدرسه راهنمایی، حمام و چندین مغازه از جمله خواربار فروشی، نانوایی، تعمیرگاه موتور هستند.
نانوایی خواندش و هیزم بستد و نانش بداد. نان به سوی اصحاب خود برد و پیش ایشان نهاد. پس ترسید که اگر گویم من کیام از او بگریزد. برفت تا با مادر تدبیر کند تا طریق چیست؟ او را با دست آوردن مادرش به صبر فرمود. گفت: صبر کن تا حج بگزاریم.
تا میانههای سالهای ۱۳۵۰ شمسی، کشت دیم در زمینهای شیب دار باعث فرسایش شدید خاک شده و بازدهی زمینها را کاهش داد بود. بعلاوه، اعلام قسمت عمده منطقه به عنوان منطقه حفاظتشده بیتوجه به معیشت ساکنین، به دامپروری آسیب زد. مردم مجبور شدند بخش عمده درآمد خود را از کارگری فصلی در تهران تأمین کنند. آنها عموماً به نقاشی ساختمان یا نانوایی اشتغال داشتند. بعد از انقلاب، توسعه راهها باعث در دسترس قرار گرفتن بازارهای شهری شده و کار دامپروری را با صرفه نمود. متأسفانه، اختلافات پایان ناپذیر سر مالکیت چرا گاهها و در دسترس نبودن چوپان، گسترش بیشتر دامپروری را ناممکن کرده است.
دارای امکانات مسجد و فروشگاه و نانوایی و مدرسه و ....است.
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشتهاست، میتوان به نانوایی در بروکلین، گرمای شهر، شکار موش و هماتاقیها اشاره کرد.
ور ز نانواها یک تن به تنور اندازد دمِ نانوایی این شورش و غوغا نشود
بانگ زد من یشتری حطباً بطیب زانمیانه نانوایی بس لبیب
شاید پسرا که نانوایی نکنی جانها که برآمد از غمت نان که خورد؟