نان بده

معنی کلمه نان بده در لغت نامه دهخدا

نان بده. [ ب ِ دِه ْ ] ( نف مرکب ) سخی. سخاوتمند. دست و دلباز. که به دیگران نان میدهد. که به اطرافیان و زیردستان نان میرساند. نان رسان. نان ده. سخی خاصه نسبت به نوکران و پیشکاران.

معنی کلمه نان بده در فرهنگ معین

(ب د ) (ص فا. ) (عا. ) روزی رسان ، سخاوتمند.

معنی کلمه نان بده در فرهنگ فارسی

(صفت ) ۱ - آنکه رزق دیگران راتامین کند. ۲ - سخی سخاوتمند: اوکه مردنان بده نیکوکار و با همه احوال خوش نیت و نیکخواهی بود..

معنی کلمه نان بده در ویکی واژه

(عا.)
روزی رسان، سخاوتمند.

جملاتی از کاربرد کلمه نان بده

غم دینشان چنان بده که دمی نبدیشان فراغتی به غمی
چو همسایه است با جان تو جانان بده جان و حق همسایه بگذار
شهنشها توئی آن زرفشان که همت تو نریزد آب رخ آنکه وجه نان بدهد
راه حلهای حلقه باز سعی می‌کنند یک مسئله را با طراحی خوب حل کرده و از همان ابتدا اطمینان بدهد که مشکلی رخ نخواهد داد. وقتی این سیستم شروع به کار و انجام فعالیت نمود هیچگونه نظارت یا تصحیح عملکرد ممکن نیست.
زر به یاران خور به مسکینان بده صرف کن چون جاهلان آنرا منه
گر جان طلب کند ز تو جانان بده کمال تا جنس عاریت به خداوند بسپریم
رمه بانان بدهان جست کنند و تو به . . . ن تو به . . . ن کار گشائی کنی از راه ذکر
یا آن که تو می دانی یک نان بدهد گو:... خان بدهد
گهی که ابن یمین در سواد مدحت تو ز کلک ژرده صفت مرکب بنان بدهد
(صامتا) گر می‌توانی نان بده گر نداری نان برو پس جان بده
نان طلب میکرد از جائی بجای هرکسی میگفت نان بدهد خدای