ناموفق

معنی کلمه ناموفق در لغت نامه دهخدا

ناموفق. [ م ُ وَف ْ ف َ ] ( ص مرکب ) موفق نگشته. توفیق نایافته. ناکامروا. ظفرنایافته.

معنی کلمه ناموفق در فرهنگ فارسی

موفق نگشته . توفیق نایافته

جملاتی از کاربرد کلمه ناموفق

این فیلم علی‌رغم نقدهای خوب ، به طور ناامید کننده در گیشه ناموفق شد.
یک تجربه ناموفق اجتماعی می‌تواند شروعی برای اضطراب اجتماعی باشد.
نوابی در سن ۱۲ سالگی با پریدن از پنجره مدرسه اقدام به خودکشی کرد، اما ناموفق بود. این کار او را به مدت ۷ ماه روی صندلی چرخدار نشاند و یک سال مدرسه را از دست داد.
در حالی که در برینا بود، او همچنین یک آزمایش ناموفق در باشگاه آلمانی هافنهایم داشت. هالند ۱۶ بازی در برینا انجام داد.