جملاتی از کاربرد کلمه ناموزونی حاصل دهر بود لازم ناموزونی سرو از آن بی ثمر افتاد که ناموزون نیست هرگز از دل نچکاندی خونی بهر موزونی ناموزونی تو که ناموزونی خیز و ببر وزان شو من که موزون شدهام تا چکنم وزان را