نامه سیاه. [ م َ / م ِ] ( ص مرکب ) کسی که نامه اعمال وی سیاه و تیره باشد. ( ناظم الاطباء ). گنهکار. بدکار. بدعمل : نی چو حاکم اوست گرد او مگرد تا شوی نامه سیاه و روی زرد.مولوی.من ارچه عاشقم و رند و مست و نامه سیاه هزار شکر که یاران شهر بی گنهند.حافظ.
معنی کلمه نامه سیاه در فرهنگ معین
( ~ . ) (ص مر. ) بدکردار، گناه کار.
معنی کلمه نامه سیاه در فرهنگ عمید
کسی که گناه بسیار کرده و نامۀ عملش سیاه است، شخص گناهکار.
معنی کلمه نامه سیاه در فرهنگ فارسی
۱ - کسی که کارهای بدبسیارکرده ونامه عملش سیاه است گناهکار بدعمل : من ارچه عاشقم ور ندومست و نامه سیاه هزار شکر که یاران شهربی گنهند. ( حافظ ) مقابل نامه سفید.
معنی کلمه نامه سیاه در ویکی واژه
بدکردار، گناه کار.
جملاتی از کاربرد کلمه نامه سیاه
پیر روشن دل ما گفت ز زاهد بگریز کین تبه حال بود نامه سیاه عجبی
مرا چو دست تهی شد زخیر و نامه سیاهم به جدّ و جهد به دامان مرتضی زده دستی
زدم به دامن زلف تو دست و، روی سفیدم که روز حشر جز این نامه سیاه ندارم
نیستم از کرم بحر چو عنبر نومید گرچه از خامی دل نامه سیاه آمدهایم
وانگاه بگو به بهائی زار کای نامه سیاه و خطا کردار
مکن بغفلت ازین بیش روی نامه سیاه که خواست بایدت این ماه عذر یازده ماه
نی چو حاکم اوست گرد او مگرد تا شوی نامه سیاه و روی زرد
اگر چه نامه سیاه است در جهان شخصی که بهر لقمه نانی عذاب خلق بود
بر آستان تو چندان گریست ابن حسام که آب دیدهٔ او نامه سیاه بشست
بیعشق محال ست بود رونق هستی بیجلوهٔ خورشید جهان نامه سیاه است