ناملایم

معنی کلمه ناملایم در لغت نامه دهخدا

ناملایم. [ م ُ ی ِ ] ( ص مرکب ) درشت. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) ( ناظم الاطباء ). ناهموار. ناموافق. ( ناظم الاطباء ). که ملایم و موافق و سازگار نیست. که سازگاری و توافق ندارد.
- ناملایم طبع ؛ ناسازگار. که سازگار و موافق طبع نیست. که تحمل آن دشخوار است.
|| دشوار. || زمخت. خشن. || مزاحم. بازحمت. ( ناظم الاطباء ). || امر خراب وبد. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). || نامناسب. بی جا. || بی رحم. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه ناملایم در فرهنگ معین

(مُ یِ ) [ فا - ع . ] (ص . ) ۱ - آن چه که موافق و سازگار نیست . ۲ - درشت ، خشن .

معنی کلمه ناملایم در فرهنگ عمید

۱. سختی، رنج، دشواری.
۲. [قدیمی] نامطبوع.
۳. [قدیمی] ناسازگار.
۴. [قدیمی] درشت، خشن.

معنی کلمه ناملایم در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنچه که موافق وسازگارنیست. ۲ - درشت خشن .۳ - مزاحم جمع : ناملایمات . ( ناملایمات ) . ( صفت ) جمع ناملایم .

معنی کلمه ناملایم در ویکی واژه

آن چه که موافق و سازگار نیست.
درشت، خشن.

جملاتی از کاربرد کلمه ناملایم

کسی عبدالحلیم اندر شعار است که بر هر ناملایم بردبار است
ز حد تناسب برون پیکرش به هم ناملایم ز پا تا سرش
ای چرخ ناملایم، با مردمان چه داری؟ دنبال کار خود باش، با این و آن چه داری؟
هر سخن‌کز پرده ی تسلیم خارج‌ گل ‌کند ناملایمتر ز آهنگ دف بی‌چنبرست‌
همعنان ماست غم تا رفته ایم از کوی تو در جهان زین ناملایم تر سفر کم کرده ایم
اولین کتاب او که حاصل وقایع رنج‌ها و ناملایمات زندان بود، بنام «شهادت من» در ۱۹۶۸ و به صورت دستنوشته بزودی در نسخه‌های فراوانی در سرتاسر شوروی منتشر گردید (در ایران این اثر با عنوان سیمای زنده بگوران-انتشارات امیرکبیر سال ۱۳۶۰ - چاپ شده‌است).
این چه حرف دل‌خراش ناملایم بود آه کز دل آمد بر زبان بادا زبان ما سیاه
در نتیجه مفهوم اتریشی بازار نواقص و ناملایمات و نتیجه‌گیری‌های افراطی ناشی از دو رویکرد تعادل (شیکاگو و کینزین‌های جدید) را کاملاً بر ملا می‌کند و درجه‌ای از واقعیت گرایی را به تحلیل تزریق می‌کند؛ واقعیت گرایی که از بروز خطاهای فاحش ناشی از دو مکتب تعادل در نظریه و خط و مشی اقتصادی ممانعت می‌کند.