نامفهوم. [ م َ ] ( ص مرکب ) غیرقابل فهم. مبهم. ناروشن. بغرنج. پیچیده. که قابل فهم و درک نیست : میان اهل زمان هیچگونه دانش نیست که آن به خاطر تو مشکل است و نامفهوم.سوزنی.
معنی کلمه نامفهوم در فرهنگ عمید
آنچه فهمیده نشود.
معنی کلمه نامفهوم در فرهنگ فارسی
( صفت ) آنچه که فهمیده نشود پیچیده مقابل مفهوم .
جملاتی از کاربرد کلمه نامفهوم
هر چه از دنیا و عقبا بشنوی حرف نامفهوم القاب فناست
آقای هیروگلیف، یک روز تعطیل، پریشان از خواب برمیخیزد و به اداره اش میرود. روی صفحهٔ کامپیوتر او، نشانههایی نامفهوم از شکلها و اعداد و حروف نمایان میشوند. او که به تازگی دخترش را در حادثهای مشکوک از دست داده، نگران از اتفاق پیشآمده برای تفسیر نقشهای روی کامپیوتر به کتابخانه میرود و در کتابخانه علاوه بر جزوهای مربوط به آموزش خط هیروگلیف، کتابی نوشتهٔ دخترش را مییابد که شامل گزارشهای او به عنوان یک چریک، از زندگی کارگران معدن است…
قوله تعالی: «وَ قالَ اللَّهُ لا تَتَّخِذُوا إِلهَیْنِ اثْنَیْنِ» الآیة... اثبات توحید است و توحید مایه دین است و اسلام را رکن مهینست، بی توحید طاعت مقبول نیست و با شرک عبادت بکار نیست، و بدانک حقیقت توحید دو بابست: یکتا گفتن و یکتا دانستن. اما یکتا گفتن سر همه علومست و مایه همه معارف و بناء دین و حاجز میان دشمن و دوست و آن را سه وصفست: اوّل گواهی دادن اللَّه را بیکتایی در ذات و پاکی از جفت و فرزند و انباز سبحانه و تعالی، دیگر گواهی دادن اللَّه تعالی را بیکتایی در صفات که در آن بی شبه است و بی مثل، آن وی را صفتاند نامعقول و کیف آن نامفهوم، نامحاط و نامحدود، از اوهام بیرون و کس نداند که چون، سدیگر گواهی دادن اللَّه تعالی را بیکتایی در نامها، حقیقی ازلی که آن نامها وی را حقایق اند و دیگران را عاریتی و آفریده، آنچ نام ویست آن نام وی را حقیقت است قدیم و ازلی بسزای وی، و آنچ نام خلقست آفریده است محدث بسزای ایشان، و اللَّه و رحمن نامهای ویاند که بآن نامها جز وی کسی را نخوانند: «هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِیًّا» سبحانه و تعالی.امّا یکتا دانستن در خدمتست و در معاملت و در همّت، در خدمت ترک ریا است و رعایت اخلاص و در معاملت تصفیت سرّ است و تحقیق ذکر و در همّت گم کردن هر چه جز از وی و باز رستن بآزادی دل از هر چه جز از وی.
ز ترتیبِ تصوّرهای معلوم شود تصدیقِ نامفهومْ مفهوم
وقتی آلن به کلبه نزدیک میشود، بری خیالی را میبیند که با او دشمن شدهاست. او با نسخهٔ خیالی تسخیر شدهٔ دکتر هارتمن، برادران اندرسون و بری میجنگد و همهٔ آنها را شکست میدهد. سرانجام آلن وارد کلبه میشود و آلن دیوانه را میبیند که با حالت پارانویایی کف کلبه افتادهاست و با ترس جملههای نامفهومی میگوید. آلن به او دست میزند و هر دو، یکی میشوند. آلن میفهمد که نمیتواند به خودش اجازه دهد که از ترس اینکه نتواند از آنجا فرار کند، دوباره دچار توهم شود. او پشت ماشین تحریر مینشیند تا داستان جدیدی را به نام بازگشت شروع کند.
وصف آن زلف و دهان سوداییان تنگدل نیک نامفهوم و بیش از حد پریشان گفتهاند
ز اعیان قطع کن افسانهٔ شکر و شکایت را همان سطریست نامفهوم طوماریکه نگشایی
اشتباهات کلامی و گفتاری رئیسی مورد توجه رسانهها بوده است. او واژههای زیادی را در زمان تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری و پس از آن به غلط خواند و جملات نامفهومی را بیان کرده است.