نامزدی

معنی کلمه نامزدی در لغت نامه دهخدا

نامزدی. [ زَ ] ( حامص مرکب ) نامزد بودن.
- جشن نامزدی ؛ مراسمی که نامزد شدن پسر و دختر جوان را برپا کنند. آئینی که پیش از ترتیب مجلس عقد برپای دارند و در آن زن و شوهر آینده حلقه مخصوص نامزدی را به انگشت یکدیگر کنند و خود را به همسری یکدیگر مخصوص و نامزد گردانند.

معنی کلمه نامزدی در فرهنگ فارسی

۱ - نامزدبودن .یاجشن نامزدی .جشنی که برای نامزدشدن دختربرای پسری پیش ارعقد ترتیب دهندودر آن جشن حلقه نامزدی رابانگشت یکدیگر کنند.]

معنی کلمه نامزدی در فرهنگستان زبان و ادب

{candidacy} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] نامزد بودن برای تصدی یک سمت

جملاتی از کاربرد کلمه نامزدی

وی در این انتخابات از نامزدی حسن روحانی حمایت کرد. همچنین از فعالان بر علیه تحریم‌ها علیه ایران بود.
نام مالون با فروش بیش از ۸۰ میلیون نسخه از آثار، در میان پرفروش‌ترین هنرمندان موسیقی قرار گرفته است. افتخارات او شامل ده جایزه موسیقی بیلبورد، سه جایزه موسیقی آمریکا، یک جایزه موسیقی ویدئوی ام‌تی‌وی و نه نامزدی در گرمی می‌شود. او دارای چندین رکورد در جدول بیلبورد است: او نخستین هنرمند انفرادی است که هم در جدول‌های رپ ایرپلی و هم بزرگسالان معاصر در صدر قرار گرفته است. تا سال ۲۰۲۴، مالون با هشت ترانه، رکورد بیشترین گواهی الماس به نام خود را دارد.
او برای انتخابات رهبری حزب کارگر در سال ۲۰۱۰ اعلام نامزدی کرد که در نهایت سوم شد. اد میلیبند برندهٔ انتخابات شد.
واکر در صبح روز ۱۳ ژوئیه نامزدی خود را از طریق رسانه‌های اجتماعی اعلام کرد.
که ما بشرط امارت بباغ نامزدیم بحکم جنبش دریای صاعقه کردار
با اکران فیلم، مارلون براندو که در زمان انتخاب، بازیگری تقریباً ناشناخته بود، به عنوان یک ستاره بزرگ سینمای هالیوود به شهرت رسید و اولین نامزدی را از چهار نامزد اسکار بهترین بازیگر مرد دریافت کرد.