نام برده

معنی کلمه نام برده در لغت نامه دهخدا

نامبرده. [ ب ُ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) نامدار. ( برهان قاطع ) ( از فرهنگ رشیدی ) ( از بهار عجم ). نام آور. مشهور. ( فرهنگ نظام ). مشهور. معروف. ( از ناظم الاطباء ). || اسم مفعول از «نام بردن »، نامبرده در افغانستان به معنی «مذکور» و «گفته شده » استعمال شود. و فرهنگستان هم به همین معنی انتخاب کرده است. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). نام کسی که نام او در صدر مذکور شده باشد. مشارالیه. ( از آنندراج ) ( بهار عجم ). کسی یا چیزی که نامش گفته شده. مذکور. مشارالیه. مومی الیه. معزی الیه. معظم له. ( از فرهنگ نظام ). ذکرشده. بیان شده. از پیش بیان شده. مذکور. ( از ناظم الاطباء ). سابق الذکر. مزبور. سالف الذکر.

معنی کلمه نام برده در فرهنگ معین

(بُ دِ ) (ص مف . ) ذکر شده ، مذکور.

معنی کلمه نام برده در فرهنگ عمید

۱. آن که نام او در جایی یا در نوشته ای برده شده.
۲. ذکر شده، مذکور.
۳. نامدار.

معنی کلمه نام برده در فرهنگ فارسی

آنکه نام اودرجائی یادرنوشتهای برده شده، ذکرشده
(صفت ) ۱- مشهورمعروف.۲ - مذکورذکرشده. توضیح درافغانستان [ نامبرده ] بمعنی فوق مستعمل است وفرهنگستان ایران هم بهمین معنی آنراانتخاب کرده است . ۳ - مسمی موسوم نام دار : [ متکلمان گفتند نام دیگرست و نامبرده دیگر...] یا نامبردگان .جمع نامبرده . کسانی که سابقانامشان برده شده . یانامبرده ها.جمع نامبرده .نامبردگان .

معنی کلمه نام برده در ویکی واژه

ذکر شده، مذکور.

جملاتی از کاربرد کلمه نام برده

ثابت پای بگردن مردم فرو مینهاد و میگفت: تفسحوا تفسحوا. مردی او را گفت: اصبت مجلسا فاجلس، بنشستگاهی رسیدی اکنون بنشین جای نشستن داری چرا نه نشینی؟ ثابت از آن سخن در خشم شد و بنشست. آن گه فرا آن مرد گفت: تو پسر فلانه‌ای یعنی آن زن که در جاهلیت بناشایست نام برده بود، آن مرد دلتنگ گشت و از شرم سر در پیش افکند، آن ساعت جبرئیل آمد و این آیت آورد.
چنین گفت کاین نام برده سپاه شما دور کردید از این بارگاه
ندارد یکی نام برده پسر که تاج پدر برنهادی به سر
نگشاده دست بهر دعای تو من هنوز بی موجبی چه دست به دشنام برده ای
و قیل: منازل الشّمس و القمر. جماعتی مفسّران گفتند: این بروج که ربّ العالمین اندرین سوره و سورة الفرقان یاد کرده و نام برده، دوازده برج‌اند، منازل شمس و قمر. نام آن برجها: حمل، ثور، جوزا، سرطان، اسد، سنبله، میزان، عقرب، قوس، جدی، دلو، حوت. آسمانها برین دوازده برج نهاده، چنان که سالها بر دوازده ماه نهاده. و این برجها بر چهار فصل است: یک فصل از آن وقت بهار است، سه ماه، و آفتاب اندرین سه ماه در حمل و ثور و جوزا باشد و فصل دوم روزگار صیف است، تابستان گرم، سه ماه، و آفتاب اندرین سه ماه در سرطان و اسد و سنبله باشد و سوم روزگار خریف است، سه ماه، و آفتاب اندرین سه ماه در میزان و عقرب و قوس باشد. و فصل چهارم روزگار زمستانست، سه ماه، و آفتاب اندرین سه ماه بجدی و دلو و حوت باشد.
و بطارم‌ که میان باغ بود بنشستند که جایگاه دیوان رسالت بود. بونصر را باز خواند و گفت: پدرم آن وقت که احمد را بنشاند، چند تن را نام برده بود که بر حسنک قرار گرفت، آن کسان را بگوی. بونصر گفت: بو الحسن سیّاری [را] سلطان گفت مردی کافی است اما بالا و عمامه‌ او را دوست ندارم، کار وی صاحب دیوانی‌ است که هم کفایت دارد و هم امانت؛ و طاهر مستوفی را گفت «او از همه شایسته‌تر است، اما بسته کار است و من شتاب‌زده‌، در خشم شوم، دست و پای او از کار بشود. و بو الحسن عقیلی نام و جاه و کفایت دارد، امّا روستایی طبع‌ است و پیغامها که دهم جزم نگزارد و من بر آن که او بی‌محابا بگوید خو کرده‌ام و جواب ستده‌ بازآرد. و بوسهل حمدوی برکشیده ماست و شاگردی احمد حسن بسیار کرده است، هنوز جوان است، مدتی دیگر شاگردی کند تا مهذّب‌تر گردد، آنگاه کاری با نام را شاید، و نیز شغل غزنین و حدود آن سخت بزرگ است و کسی باید که ما را بی دردسر دارد. و حسنک حشمت گرفته است‌، شمار و دبیری‌ نداند، هر چند نایبان او شغل نشابور راست میدارند و این بقوّت او میتوانند کرد. احمد عبد الصّمد شایسته‌تر از همگان است، آلتونتاش چنویی‌ دیگر ندارد و خوارزم ثغری‌ بزرگ است»، احوال این قوم، زندگانی خداوند دراز باد، برین جمله رفت. سلطان‌ آخر بحسنک‌ داد و پشیمان شد. اکنون همه بر جای‌اند مگر حسنک؛ و خداوند هم بندگان و چاکران شایسته دارد. امیر گفت: نام این قوم بباید نبشت و بر اعیان عرضه کرد .
برتر بتم رسیده مرا نام برده یی سر در کفن کشیده ام و گوش کرده ام
مروی است که «موسی علیه السلام عرض کرد که پروردگارار کدام یک از بندگان تو نزد تو عزیزترند؟ فرمود: آنکه در وقت قدرت و توانائی عفو نماید» و حضرت سید الساجدین علیه السلام فرمودند که «در روز قیامت خدای تعالی اولین و آخرین را در بلندی جمع می کند، سپس منادی ندا می کند که کجایند اهل فضل؟ پس طایفه ای برمی خیزند ملائکه گویند که چه چیز است فضل شما؟ گویند توسل می جستیم به هر که از ما دوری می کرد و عطا می کردیم به هر که ما را محروم می ساخت و گذشت می کردیم از هر که به ما ظلم می نمود ملائکه گویند: راست گفتید که اهل فضل اید، داخل بهشت شوید» و حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمودند که «پشیمانی بر عفو بهتر و آسان تر است از پشیمانی بر انتقام و عقوبت» و همین قدر فضل و شرافت از برای عفو و گذشت کافی است که از نیکوترین صفات پروردگار است، و در مقام ثنا و ستایش او را به این صفت جمیله یاد می کنند حضرت امام زین العابدین علیه السلام در مناجات خود می گوید: «انت الذی سمیت نفسک بالعفو فاعف عنی» یعنی «توئی که خود را به عفو و گذشت نام برده ای پس در گذر از من».
بازم طفیل خیل سگان نام برده ای ای من سگ تو گرچه به ناکام برده‌ای
به فرزندی عزیزم نام برده ست امین خانه خویشم شمرده ست
از عنوان اول این سری، یکی از بهترین بازی‌هایی که تاکنون ساخته شده‌است نام برده می‌شود. بازی دوم این سری بیش از ۳۲۰ جایزه بهترین بازی سال را کسب کرده‌است. فروش بالا و پشتیبانی قوی از این مجموعه منجر به گسترش فرنچایز به رسانه‌های دیگر شد، از جمله یک کتاب کمیک در سال ۲۰۱۳، یک برنامه زنده در سال ۲۰۱۴ و اقتباس تلویزیونی با نام آخرین بازمانده از ما که فصل اول آن در سال ۲۰۲۳ از شبکه اچ‌بی‌او پخش گردید.