ناقلا

معنی کلمه ناقلا در لغت نامه دهخدا

ناقلا. [ ق ُ ] ( ص مرکب ) در تداول عامه ، گربز. محتال. زرنگ. حقه. جربز. متقلب. ناراست. حقه باز.

معنی کلمه ناقلا در فرهنگ معین

(قُ ) (ص مر. ) (عا. ) زرنگ ، باهوش .

معنی کلمه ناقلا در فرهنگ عمید

زیرک، رند.

معنی کلمه ناقلا در فرهنگ فارسی

( صفت ) محیل زرنگ باهوش گربز ( فی الجمله درمفهوم کلمه ناجنسی و بدذاتی مستتراست ) . توضیح ناقلا در بروجردی بمعنی دشوار و سخت و نیز بمعنی مذکور مستعمل است .

معنی کلمه ناقلا در ویکی واژه

(عا.)
زرنگ، باهوش.

جملاتی از کاربرد کلمه ناقلا

آسیب نخاعی ممکن است ترومایی یا غیرترومایی باشد، و می‌توان آن را براساس علت به سه نوع دسته‌بندی کرد: نیروهای مکانیکی، سم و ایسکمی (به علت فقدان جریان خون). همچنین ممکن است بتوان آسیب را به جراحات اولیه و ثانویه نیز دسته‌بندی کرد: مرگ سلولی که بلافاصله در جراحت اصلی رخ می‌دهد، و آبشار بیوشیمیایی که در پی آن آغاز شده و موجب تخریب بافتی بیشتری می‌گردد. این مسیرهای آسیب ثانویه شامل آبشار ایسکمیک، التهاب، ورم، خودکشی سلولی و عدم توازن ناقلان عصبی می‌گردند. ممکن است چنین آسیب‌هایی، دقایق یا هفته‌ها بعد از آسیب رخ دهند.
مثل: سید حسین نام ذاکر، دختری زینب نام را دوست می داشت، زینب هم به اقتضای کشش های محبت به سید التفاتی داشتند. مجلس روضه که برپا می شد، زینب روبروی منبر می نشست که مقابل سید باشد. زینب برادری خیلی ناقلا و گردن قوی داشت، در پهلوی منبر منزل می کرد و چشم از این دو مادر مرده بر نمی داشت. سید بیچاره روضه می خواند، اشارت به زینب می کرد و می گفت: زینب جان می دانم می خواهی دست به گردن حسینت در آوری، اما از این شمر حرام لقمه می ترسی.
مرد دزدی ناقلا «یاسی » بنام اهل ده در زحمت از او صبح و شام
ز ناقلان زمین پند گوش کن، باری چو آن حضور نداری کز آسمان شنوی
شنیدم بدینگونه از ناقلان کز آنجا برفتند زی عسقلان
تا تو هزار سال بداری و آنگهش بخشی به مخلصان خود و ناقلان شکر
نه حدیث عاقلان بشنو نه پند ناقلان گفتگو سودی ندارد طالب دیدار باش
یا ناقلا عنی بانی صابر لقد افتریت علی قولا زورا
به صدر شاه رساندند ناقلان که فلان گذاشت طاعت این پادشاه رق رقاب
بگو که قرض رهی را تمام بگزارید که ناقلان سخن گفته‌اند مالامام
از فیلم‌ها یا مجموعه‌های تلویزیونی که وی در آن‌ها نقش داشته است می‌توان به کومی-کومی و خرگوش بلا و گرگ ناقلا اشاره نمود.