ناق
معنی کلمه ناق در فرهنگ معین
معنی کلمه ناق در فرهنگ فارسی
معنی کلمه ناق در ویکی واژه
منتهی درجه. ؛ تا ~
تا آخرین درجه.
جملاتی از کاربرد کلمه ناق
چو هردو چشم گشودند بعد از آن احوال ز لوح و ناقه و ناقه نشین نبود نشان
بد نباشد سخن من که تو نیکش گویی زر که ناقد بپسندد سره باشد منقود
آدمی وحیوان چیست جنس ناقص وکامل گر تو زآدمی؟ چه بود ازتو فرق تا حیوان
ز من بترسد ای شاه خصم ناقص من که کار مدح به من بازگردد آخر کار
سعی میکن تا به فعل آید تمام ورنه خواهی بود ناقص، والسلام
ز صوت حدی، ناقه کندرو کند تیزگامی چو اسب بدو
ناقد ایشان چو دید او را ز دور شمع با خود کرده هم رنگش ز نور