نافرمانی کردن
معنی کلمه نافرمانی کردن در فرهنگ فارسی
معنی کلمه نافرمانی کردن در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه نافرمانی کردن
رب العالمین کفار مکه را میگوید که: آن بطش و بأس و قوت و ملکت و نعمت که آن جهانداران را دادیم شما را ندادیم، و آن تمکین که ایشان را کردیم شما را نکردیم، با این همه چون پیغامبران را دروغ زن داشتند، و سر کشیدند، و نافرمانی کردند، ایشان را بآن گناه که کردند فرا گرفتیم، و کشتیم، و دیگران را بجای ایشان نشاندیم، یعنی که از شما نیز هر کس که راه ایشان گیرد، روز ایشان بیند. این آیت حجت است بر منکران بعث، از آن روی که رب العالمین چون قادر است که قومی را هلاک کرد، و گروهی دیگر را آفرید، و بجای ایشان نشاند، قادر است که این عالم را نیست گرداند و دیگر عالمی آفریند، و قادر است که هلاک کند، و باز دیگر باره باز آفریند.
قوله تعالی وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَما آمَنَ النَّاسُ معنی آنست که چون مؤمنان فرا منافقان گویند که پیغمبر را و پیغام را براست دارید و استوار گیرید و بگروید چنانک صدّیقان صحابه و مؤمنان اهل کتاب گرویدهاند. قالُوا یعنی فیما بینهم ایشان با هام سران و هام نشینان خویش گویند أَ نُؤْمِنُ؟ استفهام است بمعنی انکار و جحد یعنی لا نؤمن ما نگرویم چنانک بی خردان و سبکساران گرویدند، ایشان این با قوم خویش گفتند و اللَّه بر مؤمنان آشکارا کرد و ایشان را جواب داد و گفت (أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ) آگاه بید و بدانید که بی خردان و سفیهان ایشانند و لکن نمیدانند که جاهلان و سفیهان ایشانند که حق نپذیرفتند و نافرمانی کردند. سفه و سفاه و سفاهة نازیرکیست و تهی ساری بود، تسفّه بیخردی کردن و گفتن بود. و منافقان هم از آنجا مصدّقان را سفها خوانند که هذا من حشویّات المشبّهة متکلمان مثبتان را حشویان خوانند گفتند ایشان سخن میشنوند و میپذیرند و بر معقول خویش عرضه نمیکنند، و آن را در خرد باز نمیجویند سفیهان و سبکساراناند. منافقان مخلصان را همین گفتند و اللَّه تعالی جواب ایشان براستی باز داد و آن گفته ایشان بریشان ردّ کرد و اهل حق را نصرت داد، میگوید جلّ جلالهَ کانَ حَقًّا عَلَیْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ».
قال اللَّه عز و جل: فَأَنْزَلْنا عَلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ چون این کلمه بگردانیدند و نافرمانی کردند عذابی از آسمان بیامد و دریشان افتاد، و هفتاد هزار ازیشان هلاک شدند. و گفتهاند که طاعون بگرفت ایشان را، یعنی مرگ ساعتی تا در یک ساعت هفتاد هزار بمردند. رِجْزاً مِنَ السَّماءِ از بهر آن گفت که عذاب بر دو قسم است یکی آنک بر دست آدمی رود یا از جهت مخلوقی بود چون هدم و غرق و، حرق و امثال آن، دفع این عذاب بوجهی از وجوه صورت میبندد و ممکن میشود.
لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا لعنت کردند بر ایشان که کافر شدند، مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ از فرزندان یعقوب، عَلی لِسانِ داوُدَ بر زبان داود، وَ عِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ و بر زبان عیسی، ذلِکَ بِما عَصَوْا آن بآن بود که سر کشیدند و نافرمانی کردند، وَ کانُوا یَعْتَدُونَ (۷۸) و در مراد خویش اندازهها در میبگذاشتند.