ناظم

معنی کلمه ناظم در لغت نامه دهخدا

ناظم. [ ظِ ] ( ع ص ، اِ ) شاعر. آنکه سخن را موزون کند. ( ناظم الاطباء ). درکشنده سخن در وزن. ( آنندراج ). شعرگوینده. ( ناظم الاطباء ). مقابل ناثر. || کسی که مروارید را به رشته کشد. ( ناظم الاطباء ). به رشته کشنده مرواریدها و جز آنها. ( فرهنگ نظام ). || چیزی را به چیزی ضم کننده. ( آنندراج ). جمعکننده. ( ناظم الاطباء ). جمعکننده میان چیزها. ( فرهنگ نظام ). || آراینده. ( آنندراج ). آرایش کننده. ( ناظم الاطباء ). || ترتیب دهنده. ( آنندراج ).نظم دهنده. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ نظام ). نسق دهنده.
- ناظم جلسه ؛ آنکه نظم و ترتیب مجلس به عهده اوست. که مجلس را منظم می دارد.
|| بند و بست کننده. || حاکم. فرمانروا. ( ناظم الاطباء ). || دجاجة ناظم ؛ مرغی که خایه دارد. ( مهذب الاسماء ). ماکیان که تخم در شکم دارد. ( منتهی الارب ) : ذوالدجاج را دجاجه ناظم شمارد. ( دره نادره چ سیدجعفر شهیدی ص 69 ). || نام صاحب یک رتبه دولتی است که به اختلاف زمان فرق می کرده و با لفظ دیگر جفت شده لقب دولتی می ساخته مثل ناظم دفتر و ناظم الدولة. ( فرهنگ نظام ). || در مدارس ، معاون رئیس و مدیر دبستان یا دبیرستان. مرتبه ای دون مدیر در مدارس. || ماهی یا سوسماری که دارای دو خط نظام باشد. ( ناظم الاطباء ): نظمت الضبة بیضها فی بطنها؛ صار فیه البیض نظامین فهی ، ناظم. ( معجم متن اللغة ). نظم السمکة و الضبة؛ اتت بانظومتین ، فهی ناظم. ( اقرب الموارد ). || آلتی از آلات لکوموتیو .
ناظم. [ ظِ ] ( اِخ ) نصیرالدوله ناظم الملک جین قلیج بهادر ظفرجنگ از پارسی گویان قرن سیزدهم هندوستان است و به روایت مؤلف صبح گلشن «در نظم اشعار با میرزا محمدحسن قتیل مشاورت می کرد». او راست :
تیر نگاه مست تو دانی کجا نشست
بر دل نشست و خوب نشست و بجا نشست.*ای که از روز قیامت خبری می گوئی
گوئیا از شب هجران خبری نیست ترا.*دوستان نیست عجب گر به دل آرامم نیست
که به کام دل ناکام دلارامم نیست.
رجوع به صبح گلشن ص 500 و قاموس الاعلام ج 6 ص 4550 شود.
ناظم. [ ظِ ] ( اِخ ) عبداﷲ شیرازی ( میرزا... ).از شاعران قرن سیزدهم هجری است در نسخه خطی تذکره ٔثمر تألیف ثمر نائینی موجود در کتابخانه مجلس از او ذکری رفته است. رجوع به فرهنگ سخنوران ص 590 شود.
ناظم. [ ظِ ] ( اِخ ) علی بن علی اکبر ایروانی ، از شاعران است و در تذکره خطی «نامه فرهنگیان » از او ذکری شده است. رجوع به فرهنگ سخنوران ص 590 شود.

معنی کلمه ناظم در فرهنگ معین

(ظِ ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - نظم دهنده ، ترتیب دهنده . ۲ - به نظم آورنده ، شاعر. ۳ - مسئول نظم و ترتیب در مدارس یا مؤسسات .

معنی کلمه ناظم در فرهنگ عمید

۱. کسی که کاری یا چیزی را نظم وترتیب بدهد، نظم دهنده.
۲. (صفت ) (ادبی ) به نظم آورنده، شاعر.
۳. در مدرسه، کسی که مسئول رسیدگی به نظم و انضباط دانش آموزان است.

معنی کلمه ناظم در فرهنگ فارسی

علی بن علی اکبر ایروانی از شاعرانست و در تذکره خطی [ نامه فرهنگیان ] از او ذکر شده است .
نظم دهنده، به نظم آورنده، کسی که کاری رانظم دهد
( اسم ) ۱ - ترتیب دهنده نظم دهنده ۲ - آراینده آرایش کننده . ۳ - کسی که مروارید وگوهرها را برشته کشد. ۴ - گوینده نظم شاعر مقابل ناثر. ۵- کسی که تحت ریاست رئیس یا مدیرموسسه یامدرسه ای رااداره کند:[ محمد حسین خان سرتیپ وناظم مدرسه (دارالفنون )] جمع ناظمین نظام .۶- آلتی که برای تنظیم حرکت ماشین لوکوموتیو و غیره بکاررود. یاناظم خلوت .یادجاجه ( مرغ ) ناظم .مرغی که تخم درشکم دارد:[ ذوالدجاج را دجاجه ناظم شمارد...]
نصیرالدوله ناظم الملک جین قلیج بهادر ظفر جنگار پارسی گویان قرن سیزدهم هندوستانست و به روایت مولف گلشن صبح ( در نظم اشعار با میرزا محمد حسن قتیل مشاورت میکرد ) .

جملاتی از کاربرد کلمه ناظم

الحمد خدا را که ولیعهد مظفر شد ناظم ملک پدر و دین پیمبر
اکبر ناظمی (زادهٔ ۱۳۲۹) عکاس و فیلمساز اهل ایران است که بیش از هر چیز، به خاطر عکس‌هایی که از انقلاب اسلامی ایران گرفته‌است مشهور است.
یکی دیگر از مردان ادبی میرزا ملکم خان ناظم الدوله است.
عالمی هست ار جز این عالم که او را ناظم است هم ترا با ناظمش عدل ترا مزدور باد
آن را که خواجه خواند فرزند خویشتن گر ناظم دوگیتی‌گردد عجب مدار
قضا که رشته نظم جهان دوتا میخواست عنان مژده سوی ناظم جهان انداخت
به جز ناظم الدوله نامی دگر در آن جا نبردم ز یک نامور
ناظم خرگاه اسرافیل باشد حاجب درگاه جبریل امین شد»
هم اکنون از ایشان نبینم به جای به جز ناظم الدوله ی پاک رای
ناظمی همچنین در زمینهٔ آموزش عکاسی و فیلمسازی نیز فعالیت می‌کند و از جمله، در کلاس‌های فیلمسازی مسعود کیمیایی به عنوان مدرس شرکت کرده‌است.
اشن در ۱۰۰ کیلومتری غرب اصفهان دریک منطقه کوهستانی و خوش آب وهوا واقع شده‌است. روستای اشن از جنوب به داران و دامنه واز شرق به شهر دهق و روستای گلدره واز شمال به روستای دماب و از غرب به گلپایگان و روستای رحمت آباد ارتباط دارد. اشن در گذشته دارای ۳ قلعه بزرگ بوده‌است که در دههٔ ۸۰ همراه با توسعه روستا و عدم نظارت سازمان میراث فرهنگی این قلعه‌ها تخریب گردیدند. از آثار به جا مانده تاریخی، می‌توان عمارت ناظم و حمام تاریخی اشن رانام برد.
افشین ناظمی به عنوان مدیر عامل باشگاه سپیدرود منصوب شد.
اسدالله ناظم‌الدوله از دولتمردان عصر قاجار بود.
ناظم‌الاسلام کرمانی در کتاب تاریخ انقلاب مشروطه، صفحهٔ ۶۲ در شرح زندگی سید محمد طباطبایی به کسب اخلاق از شیخ هادی نجم‌آبادی اشاره نموده است.
ناظم کارها بی تدبیر کاشف راز‌ها بی‌گفتار
ناظم‌الاسلام کرمانی را شیخ فضل‌الله نوری به علت درج مقالات کفرآمیز در روزنامهٔ «کوکب دری» شمارهٔ ۱۸ تکفیر کرده و کرمانی نیز از این امر بسیار ناراحت بود.
اکبر ناظمی در سال ۱۳۲۹ ه‍.خ در تهران به دنیا آمد. بین سال‌های ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۷ او در مدرسهٔ هنری وین در اتریش و آکادمی هنر دوسلدورف در آلمان تحصیل کرد. با شروع انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ او از طریق گذرگاه مرزی بازرگان به ایران بازگشت.
تاریخ بیداری ایرانیان کتابی است از ناظم‌الاسلام کرمانی که در زمان وقوع انقلاب مشروطه نوشته شده است. او نوشتن یادداشت‌های روزانه را از بهمن ۱۲۸۳؛ یعنی یک سال قبل از انقلاب مشروطه شروع کرد و این کار را تا مرداد ۱۲۸۸ ادامه داد. این یادداشت‌ها ابتدا به صورت پاورقی در نشریه کوکب و چند سال بعد به صورت کتاب منتشر شد.
بی‌وجود ناظمی قادر به تصدیق خرد نظم حاصل در مدار گنبد دوار نیست
در جهان گر طلبند اهل بصیرت ابد الدهر کاردانی که بود ناظم احوال جهانی