ناطقی

معنی کلمه ناطقی در لغت نامه دهخدا

ناطقی. [ طِ ] ( اِخ ) میرزا محمدعلی. از شاعران شیراز است. در نسخه خطی «تذکره شعاعیه » تألیف محمدحسین شعاع شیرازی از او ذکری رفته است. رجوع به فرهنگ سخنوران ص 590 شود.

معنی کلمه ناطقی در فرهنگ فارسی

میرزا محمد علی از شاعران شیراز است .

جملاتی از کاربرد کلمه ناطقی

درّ سخن نه لایق گوش همه کس است چه ناطقی که بیهده گوید چه اخرسی
معنی باء بسمله قرآن ناطقی دست خدا و مظهر لفظ جلاله‌ای
این جانوران نقش مهمی در فرهنگ و باورهای مردم بومی مناطقی از جهان[پانویس ۵] دارند و به آن‌ها هم به عنوان روح انسان‌ها و هم کشتارگرانی بی‌رحم نگریسته می‌شود.
چون صبح در پرستش روی تو صادقیم ذکر تو میکنیم زمانی که ناطقیم
خامشی ناطقی مگر جانی می‌زنی نعره‌های پنهانی
اگر ناطقی طبل پر یاوه‌ای وگر خامشی نقش گرماوه‌ای
توئی حقیقت قرآن و برتر از قرآن که صامت است وکریم و تو ناطقی و کریم
لب بگشاد ناطقی تا که بیان این کند کان زر او است و نقد او فکرت خلق ناقله
به از تو ناطقی اندر کمین هست در آن کاین لحظه خاموشست منگر
زیرا که جهان از آزمایش بس نادره ناطقی است ابکم
ناطقی یا حرف بیند یا غرض کی شود یک دم محیط دو عرض