معنی کلمه ناطقه در لغت نامه دهخدا
گفتم که چیست ناطقه را پنج حس او
گفتا مراد و ذهن و ذکا فطنت و نظر.ناصرخسرو.در حال چهارم اثر مردمی آمد
چون ناطقه ره یافت در این جسم مکدر.ناصرخسرو.هنوز گویندگان هستند اندر عراق
که قوت ناطقه مدد ازیشان برد.جمال الدین عبدالرزاق.فنون فضل ترا غایتی و حدی نیست
که نفس ناطقه را قوت بیان ماند.سعدی.زبان ناطقه در وصف شوق نالان است
چه جای کلک بریده زبان بیهده گوست.حافظ.|| تهیگاه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( فرهنگ نظام ). خاصره. ( معجم متن اللغة ) ( اقرب الموارد ).