ناشکر

معنی کلمه ناشکر در لغت نامه دهخدا

ناشکر. [ ش ُ ] ( ص مرکب ) ناسپاس. ( آنندراج ). ناسپاس. حق نشناس ویژه نسبت به خدای تعالی. ( ناظم الاطباء ). که شاکر و شکور نیست. که ناشکری می کند. که شکر نعمت نمی گزارد. ناحقگزار. حق ناشناس.

معنی کلمه ناشکر در فرهنگ معین

(شُ ) [ فا - ع . ] (ص . ) کسی که ناخشنود است یا به وضعی اعتراض ناروا دارد.

معنی کلمه ناشکر در فرهنگ عمید

ناسپاس، حق نشناس.

معنی کلمه ناشکر در فرهنگ فارسی

( صفت ) ناسپاس حق نشناس .

معنی کلمه ناشکر در ویکی واژه

ingrato
کسی که ناخشنود است یا به وضعی اعتراض ناروا دارد.

جملاتی از کاربرد کلمه ناشکر

صحت از ناشکریی اعضای من رنجیده است یا رسول الله به جرم خویش دارم انحراف
از شکر بر خلق همان کرد که ایزد از آفت ناشکری بر اهل سبا کرد
تا کنون حلم خدا پوشید آن آخر از ناشکری آن قلتبان
دوش از زبان بیهوده گوی من از خطا ناشکریی که سرزده گفتن نمی توان
ز نافرمانی و ناشکری خلق هزاران عید ، یک قربان ندارد
از سر مستی ز من ناشکریی سر بر زده غفلتی دارم که پیش من بود هشیار گل
شب دل ناشکر من آرام با خنجر نداشت سینه صد پیکان چشید و دست از افغان برنداشت
زبانم را ز ناشکری نگه دار دهانم را به بد گفتن مکن یار
از خدا و از رسول حق خجالت می کشم بس که ناشکری مرا افگنده در زیر گناه