ناشو

معنی کلمه ناشو در لغت نامه دهخدا

ناشو. [ ش َ / ش ُ شُو ] ( نف مرکب ) ناشونده. محال. ممتنع. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). آنکه وجود ندارد. محال. غیرممکن. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه ناشو در فرهنگ معین

(شَ ) (ص . ) نشدنی ، محال ، غیرممکن .

معنی کلمه ناشو در فرهنگ عمید

ناشدنی، نشدنی، محال، غیرممکن.
ناشور
۱. (صفت مفعولی ) ناشسته، شسته نشده.
۲. (اسم ) پارچۀ نخی چرک تاب، مانند متقال.

معنی کلمه ناشو در فرهنگ فارسی

ناشونده محال .

معنی کلمه ناشو در ویکی واژه

نشدنی، محال، غیرممکن.

جملاتی از کاربرد کلمه ناشو

بر او مبند دل ایدون پی زناشوئی که عهد خود را با هیچ کس نبرده بسر
ای پسر، جان و تنت هر دو زناشوی‌اند شوی جان است و زنش تنت و خرد کابین
وی با ماری الن دی در ۱۸۷۱، پیمان زناشویی بست و از او دارای سه فرزند شد. زندگی مشترک آن دو، ۳۲ سال پایدار ماند ولی پس از این زمان آمبروز دریافت که همسرش بدو وفادار نبوده‌است؛ پس از او جدا شد. از سه فرزندش که دو تای آن پسر بود، پسرها در ۱۷ سالگی مردند. پسر بزرگ در یک درگیری کشته شد و پسر کوچک‌ترش نیز در همین سن بر اثر نوشیدن بسیار نوشیدنی‌های الکلی جان باخت.
در زناشوئی شده سنگ و قدمشان لاجرم سنگ را از خون بکری رنگ مرجان دیده‌اند
متصف نی به مادگی و نری وز زناشوهری همیشه بری
در امپراتوری ساسانی، دین حکومتی زرتشتی تعیین‌کننده رابطه بین زن و مرد بود. این روابط شامل نقش زن و مرد، رسوم ازدواج و حقوق زنان در جامعه می‌شد. اصول اخلاقی، ساختار زندگی زناشویی و رسوم اجتماعی ساسانیان، توسط متون مذهبی و قوانین زمان تعیین می‌شدند. زنان گرچه از حقوق اجتماعی همچون صاحب ملک بودن بهره‌مند بودند ولی این امتیازات بسته به طبقه اجتماعی زن داشت (ممتاز، تحت انقیاد، یا مستقل).
صبوحی زناشوئی جام و می را صراحی خطیبی خوش‌الحان نماید
این دو نوا نز پی رامشگریست خطبه‌ای از بهر زناشوهریست
فنا به هان فناشو آخر کار نمود خود از این پرده برون آر
تحقیقات زیادی دریافته‌اند که حملات جسمی در بین زوج‌های دارای زندگی زناشویی بدون ازدواج، نسبت به زوج‌هایی ازدواج کرده‌اند بسیار رایج‌تر و شدیدتر است.
سوی بحر فناشو همچو منصور ز کشتی و ز باب خویش شو دور