ناسگالیده. [ س ِ دَ / دِ ] ( ن مف ، ق ) از: نا ( نفی ، سلب ) + سگالیده ( اسم مفعول از سگالیدن ). ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). بی فکرو اندیشه و بی تأمل ، چه سگالش به معنی فکر و اندیشه است. ( برهان قاطع ). قول یا فعل که بی تأمل و اندیشه کنند. ( آنندراج ). بی تأمل. بی فکر. بی اندیشه. ( ناظم الاطباء ). نیندیشیده : این سخن نااندیشیده گفتم و این تدبیر ناسگالیده کردم. ( سندبادنامه ص 71 ). گر نه ای ایمن از سپهر کهن ناسگالیده هیچ کار مکن.؟ ( از آنندراج ).
معنی کلمه ناسگالیده در فرهنگ معین
(س دِ ) (ص . ) نااندیشیده ، بی تأمل .
معنی کلمه ناسگالیده در فرهنگ عمید
بی فکر، بی تٲمل، نیندیشیده، اندیشه نکرده: گر نه ای ایمن از سپهر کهن / ناسگالیده هیچ کار مکن (؟: لغت نامه: ناسگالیده )
معنی کلمه ناسگالیده در فرهنگ فارسی
بی فکر، بی تامل، نیندیشیده، اندیشه نکرده است بی فکر و اندیشه و بی تامل چه سگالش بمعنی فکر و اندیشه است .
معنی کلمه ناسگالیده در ویکی واژه
نااندیشیده، بی تأمل.
جملاتی از کاربرد کلمه ناسگالیده
هر چند وصال خوش بود در همه حال خوشتر نبود ز ناسگالیده وصال
بدام آیدش ناسگالیده میش پلنگ از پس پشت و صیاد پیش
یکی ناسگالیدهشان جنگ خاست که از خون زمین گشت با کوه راست
وزین ناسگالیده بدخواه نو دلم گشت باریک چون ماه نو
بستر و بالین من زآب است و آتش پس مرا ناسگالیده فراقش بر سر بالین گرفت