نازکن
جملاتی از کاربرد کلمه نازکن
نازکنی، نازکشندت به جان دل طلبی، نیز دهندت روان
به هرچه نازکنی انفعال همت توست غبار ناشده در چشم انتظار مریز
کم از حباب نهای، نازکن به ذوق فنا سر بریده کلاهیست بر هوا انداز
نازکن گر فکر خویشت ره نزد ازگریبان غافلی بشکن کلاه
بیخودی را چارسوی نازکن رنگ گرداندن دکان جوهریست
به که به پیش کریم نازکنی وقت جرم ورنه ز کم همتیست عذر گنه خواستن
در ره او چون نیاز انباز توست نازکن عالم اسیر ناز توست
باز مست آمدنش نازکنان از جایی ست زان یکی کار در آن کنج دهان از جایی ست
خیک دل ما مشک تن ما خوش نازکنان بر پشت سقا